ات ویو

ا.ت ویو
اومدم خونه هیونجین با دوستا ش بود سلام کردن که همه نگام کردن
هیونجیند بچه ها این دوستم بود که اینهمه راجبش تعریف کردم
لیا: خوشبختم اسمم لیا ست
کای: اسم منم کای
فیلیکس: خب اسم منم فیلیکس
ا.ت: خوشبختم اسم منم ا.ت هست
هیونجین: بیا بشین یکم حرف بزنیم
ا.ت: اوکی
فیلیکس : نظرتون چیه فردا بریم بیرون باهم دیگه
هیونجین: آره خوبه
ا.ت: اوکی بریم
هیونجین: راستی موهات خوشگل شدا
دیدگاه ها (۳)

ا.ت ویو فردا صبح قرار شد امروز با دوستای هیونجین بریم بستنی ...

جیمین ویورسیدیم بوسان شب شده بود رفتیم هتل تا فردا بریم ببین...

موی ا.ت

ا.ت: هیونجین من میخوام برم بیرون یکم تغییری به خودم بدم مثلا...

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط