ای رویِ تو و چشمِ تو ماهِ شبِ تارم
ای رویِ تو و چشمِ تو ماهِ شبِ تارم
با چشمِ تو آیینه می آید به چه کارم؟
ای غنچه ی زیبا تو بمان،باغ بمانَد
من رفتنی ام،شاخه ی خشکم،گل خارم
بگذار برایت غزلی تازه بگویم
بگذار به یاد تو گلی تازه بکارم
ای لحنِ تو موسیقیِ پنهان شده درشعر
ای خنده ی تو ، نغمه ی غمناک سه تارم
برگرد،نرو،اخم نکن،روی نگردان
بگذار تَرَک های دلم را بشمارم
آه این ترک اول از آن اخمِ نخست است
از اینکه دلت گفت "تورا دوست ندارم"
این...این ترک تازه؛ .همین خونی زخمی
از ارثیه عاشقی ایل و تبارم
این خشک شده،بر لب دل تاول تبخال
از آن شب سختی که نبودی تو کنارم!
هرچند تو کم طاقتی و می روی اما
تا صبح،خود صبح هزاران گله دارم
باشد برو،من مانده ام و دفتر شعرم
ماندم که تو را دست چه شعری بسپارم
گاهی غزلی،فاتحه ای،شعر سپیدی
یادی کن ازین تشنه و مگذار خمارم
با چشمِ تو آیینه می آید به چه کارم؟
ای غنچه ی زیبا تو بمان،باغ بمانَد
من رفتنی ام،شاخه ی خشکم،گل خارم
بگذار برایت غزلی تازه بگویم
بگذار به یاد تو گلی تازه بکارم
ای لحنِ تو موسیقیِ پنهان شده درشعر
ای خنده ی تو ، نغمه ی غمناک سه تارم
برگرد،نرو،اخم نکن،روی نگردان
بگذار تَرَک های دلم را بشمارم
آه این ترک اول از آن اخمِ نخست است
از اینکه دلت گفت "تورا دوست ندارم"
این...این ترک تازه؛ .همین خونی زخمی
از ارثیه عاشقی ایل و تبارم
این خشک شده،بر لب دل تاول تبخال
از آن شب سختی که نبودی تو کنارم!
هرچند تو کم طاقتی و می روی اما
تا صبح،خود صبح هزاران گله دارم
باشد برو،من مانده ام و دفتر شعرم
ماندم که تو را دست چه شعری بسپارم
گاهی غزلی،فاتحه ای،شعر سپیدی
یادی کن ازین تشنه و مگذار خمارم
۲۰۴
۲۳ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.