همه شب

همه شب،
چشم شدم،
اشک شدم،
ریزش یک کوه شدم.
ناله ی جانسوز شدم.
درطلب عشقِ تو،
بیمار شدم.
خاک نشین رخِ زیبایِ تو،
دلدار شدم.
به گدایی به درِ خانه یِ تو،
بیدل و تبدار شدم.
دربدرِ کوچه و بازار شدم .
تاک شدم،
برسر هر دار شدم،
در هوس رویِ تو،
بد نام شدم.
صحبت هر برزن و هر بام شدم،
جغد شبانگاه شدم.
ذرّه شدم ،
آب شدم ،
خاک شدم،
شُهره ی آفاق شدم.
مُرده و برباد شـدم.
وای که من خاک شـــــــدم ....!


دیدگاه ها (۴)

نیمه جانی بر کفکوله باری بر دوشمقصدی بی پایانقرن ها پشت افقس...

بی من آنجا، غافل ازمن، غافل از این انتظاربی تو اینجا, بیقرار...

حرمتها که شکسته شد مسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا...

حکم دل کردم... ولی اول بازی بریددل بدستش داده بودم پس چرادل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط