من یار تو را دارم دلدار نمی خواهم
من یار تو را دارم دلدار نمی خواهم
دلدار تو را دارم من یار نمی خواهم
ویرانه دل خود را با لطف تو می سازم
کاشانه ی عشقم را دیوار نمی خواهم
افتاده ام از پا من در بستر بیماری
غیر از تو به بالینم تیمار نمی خواهم
ای درد مرا مرهم بنشین تو کنار من
اکنون که تو را دارم غمخوار نمی خواهم
گشتم به گلستان ها تا روی تو را بینم
از باغ تو گل چینم من خار نمی خواهم
در میکده ها هر شب از جام تو می نوشم
تا ساقی من باشی خَمّار نمی خواهم
ای نوگل سیمین بَر بُردی دل و دین از من
از عشق تو من مستم هشیار نمی خواهم
دلدار تو را دارم من یار نمی خواهم
ویرانه دل خود را با لطف تو می سازم
کاشانه ی عشقم را دیوار نمی خواهم
افتاده ام از پا من در بستر بیماری
غیر از تو به بالینم تیمار نمی خواهم
ای درد مرا مرهم بنشین تو کنار من
اکنون که تو را دارم غمخوار نمی خواهم
گشتم به گلستان ها تا روی تو را بینم
از باغ تو گل چینم من خار نمی خواهم
در میکده ها هر شب از جام تو می نوشم
تا ساقی من باشی خَمّار نمی خواهم
ای نوگل سیمین بَر بُردی دل و دین از من
از عشق تو من مستم هشیار نمی خواهم
۵.۶k
۰۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.