خستهام از بیقراری خسته از تکرارها
خستهام از بیقراری، خسته از تکرارها
با تو از دلشورههایم گفته بودم بارها
جار خواهم زد غمت را در میان این غزل
از تو میگویم که شاید بشکند هنجارها
دربهدر میکوبم این در را به قصد وا شدن
بسته راهم را به رویت باز هم دیوارها
مهربانی کردم و نامهربانی میکنی
گفته بودند از محبّت میشود گل، خارها!
انتظار دیدنت گاه از رسیدن بهتر است
میزند سیلی به ساحل، موج در دیدارها
سربلند از امتحان عشق بیرون میروم
عشق سرها برده اینسان بر فراز دارها
با تو از دلشورههایم گفته بودم بارها
جار خواهم زد غمت را در میان این غزل
از تو میگویم که شاید بشکند هنجارها
دربهدر میکوبم این در را به قصد وا شدن
بسته راهم را به رویت باز هم دیوارها
مهربانی کردم و نامهربانی میکنی
گفته بودند از محبّت میشود گل، خارها!
انتظار دیدنت گاه از رسیدن بهتر است
میزند سیلی به ساحل، موج در دیدارها
سربلند از امتحان عشق بیرون میروم
عشق سرها برده اینسان بر فراز دارها
- ۳.۳k
- ۰۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط