یهو صدای تیر اندازی اومد ینفر اومد به تهیونگ شلیک کنه که
یهو صدای تیر اندازی اومد ینفر اومد به تهیونگ شلیک کنه که سریع خودمو انداختم جلوش
تهیونگ ویو الان یه هفته است که ات تو کماعه بخاطر من:)
کوک:تههه بدو ات بهوش اومده
سریع رفتم بغلش کردم و بوسش کردم و گفتم
ته:چرا اینکار و کردی
ات:بهت گفته بودم جونمم برات میدم
اینجوری شد که ات رفت خونه و لوکاس و نایون،لونا،کوک،جیمین سوپرایزش کردن و شب همونجاموندن تهیونگ چ ات تو بغل هم خوابیدن
ته:فردا چیکار کنیم
ات:اسب سوارییی؟
ته:باش:)
بچه ها خلاصش اینه هر کار میکنم کاملشو ویس پست نمی کنه برا همین بجاش براتون الان دو یا سه تا پارت میازم:)
تهیونگ ویو الان یه هفته است که ات تو کماعه بخاطر من:)
کوک:تههه بدو ات بهوش اومده
سریع رفتم بغلش کردم و بوسش کردم و گفتم
ته:چرا اینکار و کردی
ات:بهت گفته بودم جونمم برات میدم
اینجوری شد که ات رفت خونه و لوکاس و نایون،لونا،کوک،جیمین سوپرایزش کردن و شب همونجاموندن تهیونگ چ ات تو بغل هم خوابیدن
ته:فردا چیکار کنیم
ات:اسب سوارییی؟
ته:باش:)
بچه ها خلاصش اینه هر کار میکنم کاملشو ویس پست نمی کنه برا همین بجاش براتون الان دو یا سه تا پارت میازم:)
۱۳.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱