نشستم لباسای تهیونگو خودم جمع کردم اونم نشسته بود با یونت
نشستم لباسای تهیونگو خودم جمع کردم اونم نشسته بود با یونتان بازی میکرد(ویدیوش تو اسلاید دوم هست) عیششش حسودیم شده
ات:خوردیش بابااا
ته:بزار دخملمو بخولم وووش
ات:بزا دخملمو بگورم ووش(ادا)
یدقه زیره دلم درد وحشتناکی حس کردم
ات: تهیونگ امروز چندمه
ته:عاممم پونزدهمه چرا؟
ات: شتتتتت(داد)
سریع رفتم دستشویی بلهه پریود شدم نمی شد که بعده سفر بشم عیش اصن چطوری به ته بگم اومدم بیرون که ته دستشو دوره کمرم حلقه کرد
ته:اتم خوبی؟
ات: تهیونگ ولم می کنی باید لباسارو جمع کنم
یهو ولم کردم کتشو برداشت سوییچشم برداشت و رفت
یعنی بهش برخورده یا ناراحت شده وای خاک بسرم ولی خیلی دلم درده خو اومدم بقیه ی لباسارم جمع کنم
ویو تهیونگ
ات چشه چرا اینجوری میکنه نکنه پریودهههه شت بد موقعی شده واسه همینم الان هیلی عصبیه! سریع رفتم براش خوراکی بگیرم رفتم فروشگاه استار براش پاستیل و نوتلا و شیر کاکائو چند تا نوار بهداشتی با یمشت رت و پرت دیگه گرفتم و راهی شدم سمت خونه
ات ویو
خب لباسارو جمع کردم اخیش بلند شدم که کمرم تیری کشید تهیونگ هنوز نیومده پوففف باید بهش میگفتم یهو زنگ در خورد مگه خودش کیلید نداره رفتم درو باز کردم دیدم تهیونگ با دو تا دست پر از خوراکی اومده با تعجب نگاش کردم
ته:نمیزاری بیام تو خونم ات خانم؟
راش دادم بیاد تو و در و بستم که خریدارو گذاشت رو مبل و برگشت سمتم
ته:اینا برای شما بخور چه بد اخلاق نباشی
رفتم بغلش کردم
ات:مرسی که تو هر شرایطی درکم میکنی:)
نشستم نوتلا رو خوردما ولی بقیشو نه چون دلم نمی خواست رفتیم بالا بخوابیم رفتم رو تخت خوابیدم که تهیونگ دلمو ماساژ میداد نمیدونم که کی خوابم برد
ات پاشدم ساعت هشت بود یه جیغ بلندددد زدم
ات:عررررررررررر
ته:ها کیه چیشدههه جنگ شده
ات:ساعت هشتهههه
بچها بقیشو الن میزارم
نشستم لباسای تهیونگو خودم جمع کردم اونم نشسته بود با یونتان بازی میکرد(ویدیوش تو اسلاید دوم هست) عیششش حسودیم شده
ات:خوردیش بابااا
ته:بزار دخملمو بخولم وووش
ات:بزا دخملمو بگورم ووش(ادا)
یدقه زیره دلم درد وحشتناکی حس کردم
ات: تهیونگ امروز چندمه
ته:عاممم پونزدهمه چرا؟
ات: شتتتتت(داد)
سریع رفتم دستشویی بلهه پریود شدم نمی شد که بعده سفر بشم عیش اصن چطوری به ته بگم اومدم بیرون که ته دستشو دوره کمرم حلقه کرد
ته:اتم خوبی؟
ات: تهیونگ ولم می کنی باید لباسارو جمع کنم
یهو ولم کردم کتشو برداشت سوییچشم برداشت و رفت
یعنی بهش برخورده یا ناراحت شده وای خاک بسرم ولی خیلی دلم درده خو اومدم بقیه ی لباسارم جمع کنم
ویو تهیونگ
ات چشه چرا اینجوری میکنه نکنه پریودهههه شت بد موقعی شده واسه همینم الان هیلی عصبیه! سریع رفتم براش خوراکی بگیرم رفتم فروشگاه استار براش پاستیل و نوتلا و شیر کاکائو چند تا نوار بهداشتی با یمشت رت و پرت دیگه گرفتم و راهی شدم سمت خونه
ات ویو
خب لباسارو جمع کردم اخیش بلند شدم که کمرم تیری کشید تهیونگ هنوز نیومده پوففف باید بهش میگفتم یهو زنگ در خورد مگه خودش کیلید نداره رفتم درو باز کردم دیدم تهیونگ با دو تا دست پر از خوراکی اومده با تعجب نگاش کردم
ته:نمیزاری بیام تو خونم ات خانم؟
راش دادم بیاد تو و در و بستم که خریدارو گذاشت رو مبل و برگشت سمتم
ته:اینا برای شما بخور چه بد اخلاق نباشی
رفتم بغلش کردم
ات:مرسی که تو هر شرایطی درکم میکنی:)
نشستم نوتلا رو خوردما ولی بقیشو نه چون دلم نمی خواست رفتیم بالا بخوابیم رفتم رو تخت خوابیدم که تهیونگ دلمو ماساژ میداد نمیدونم که کی خوابم برد
ات پاشدم ساعت هشت بود یه جیغ بلندددد زدم
ات:عررررررررررر
ته:ها کیه چیشدههه جنگ شده
ات:ساعت هشتهههه
بچها بقیشو الن میزارم
۱۷.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.