متنفرم از روزهایی که
متنفرم از روزهایی که ...
نمیفهمم دردم چیست...
که هی میروم لب پنجره ...
زل میزنم به آسمانی که حالا ...
دیگر آبی نیست ...
هی چای دم میکنم ...
هی صفحه موبایل را ...
روشن نگه میدارم ...
کتاب میخوانم ...
موسیقی چند دقیقه مرهم میشود ...
چایم را مینوشم ...
صفحه موبایل خاموش میشود ...
صدای خواننده میگیرد ...
شب میشود ...
هنوز جای چیزی خالی ست ...
چیزی که نمیدانم چیست ...
ولی مطمئنم تو نیستی ...
من قول دادم فراموشت کنم ...
قول دادم جای خالی تورا ...
با آسمان و موسیقی و چای پر کنم ...
من قول دادم ...
ببینم جایی نوشته ...
آدمها همیشه باید ...
پای قول و قرارشان بمانند؟؟؟
نمیفهمم دردم چیست...
که هی میروم لب پنجره ...
زل میزنم به آسمانی که حالا ...
دیگر آبی نیست ...
هی چای دم میکنم ...
هی صفحه موبایل را ...
روشن نگه میدارم ...
کتاب میخوانم ...
موسیقی چند دقیقه مرهم میشود ...
چایم را مینوشم ...
صفحه موبایل خاموش میشود ...
صدای خواننده میگیرد ...
شب میشود ...
هنوز جای چیزی خالی ست ...
چیزی که نمیدانم چیست ...
ولی مطمئنم تو نیستی ...
من قول دادم فراموشت کنم ...
قول دادم جای خالی تورا ...
با آسمان و موسیقی و چای پر کنم ...
من قول دادم ...
ببینم جایی نوشته ...
آدمها همیشه باید ...
پای قول و قرارشان بمانند؟؟؟
- ۲.۲k
- ۱۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط