P52ازدواج اجباری
کوک:بیب!؟
ا.ت:جونم!دد
کوک:میگم دلم بچه میخواد(هات)😈
ا.ت:عه کوک(اخم کیوت)
کوک:البته که من از تو اجازه نمیگیرم هروقت
بخوام میک.نمت(لبخند شیطانی)😈
ا.ت:اوففففففففف حالا اینارو ولش نمیخوا
بگی دکتر بیاد؟
کوک:نه من بچه میخوام(کیوت)
ا.ت:کوککککک(حرصی)
کوک:بشه میقام(کیوت)
ا.ت:نه
کوک:بشههههههههههههههه(منظور از بشه بچه
به حالت بچگونه که گفته میشه بشهه)
ا.ت:دکترررررر(داد)
کوک:بشههه(کیوت و بغضی)
ا.ت:آ کوشولو آه ا.ت این نقششه که ترو بندازه
تو دام بهش توجه نکن(توی ذهنش)
ا.ت:دکترررررررر(عربده)
دکتر با شدت در رو باز کرد
دکتر:اتفاقی افتاده
کوک:بشه(بغضی)
دکتر:هان؟
کوک:بشه(ناراحت)
دکتر:اقای جئون خوبین
کوک:نه تو خوبی
دکتر:ببخشید قسد بی ادبی نداشتم
کوک:نه من قسد بی ادبی داشتم
ا.ت:اهههههههه بسههههههه دیگههههههه
کوک یه نگاه کیوتی به ا.ت می کنه
کوک:بشههههههههه(جیغغغغغ)
ا.ت:باشهه باشه بسه
کوک:واگاً(واقعا)
ا.ت:اره چیزه ها نهههههه اشتباه شد
کوک:(جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ)
ا.ت:باشهههههه گوه خوردم
کوک:پس شب رو تخت منتظرتم بیب(هات)
😈
ا.ت:یا پنج تن عال ابا
کوک:فقط من ۶قلو میخوام ها گفته باشم
سک.سی گرلم 😈
ا.ت:منم همرو سقط میکنم
کوک:اووو جرعت پیدا کردی پس منم دوباره
میک.نمت😈
ا.ت:منم میمونم نگات میکنم
کوک:یعنی انقد خوشت میاد به گ.ا بری بیب!😈
ا.ت:منظورم
کوک:منظورم منظورم منظورت چی بود ها
یبار شده خودت برای عملیات اقدام کنی نه
منم دیگه میرم با یکی دیگه میخوابم اه
اینو گفتو از اتاق ا.ت امد بیرون
..........
ساری دیر شد
ا.ت:جونم!دد
کوک:میگم دلم بچه میخواد(هات)😈
ا.ت:عه کوک(اخم کیوت)
کوک:البته که من از تو اجازه نمیگیرم هروقت
بخوام میک.نمت(لبخند شیطانی)😈
ا.ت:اوففففففففف حالا اینارو ولش نمیخوا
بگی دکتر بیاد؟
کوک:نه من بچه میخوام(کیوت)
ا.ت:کوککککک(حرصی)
کوک:بشه میقام(کیوت)
ا.ت:نه
کوک:بشههههههههههههههه(منظور از بشه بچه
به حالت بچگونه که گفته میشه بشهه)
ا.ت:دکترررررر(داد)
کوک:بشههه(کیوت و بغضی)
ا.ت:آ کوشولو آه ا.ت این نقششه که ترو بندازه
تو دام بهش توجه نکن(توی ذهنش)
ا.ت:دکترررررررر(عربده)
دکتر با شدت در رو باز کرد
دکتر:اتفاقی افتاده
کوک:بشه(بغضی)
دکتر:هان؟
کوک:بشه(ناراحت)
دکتر:اقای جئون خوبین
کوک:نه تو خوبی
دکتر:ببخشید قسد بی ادبی نداشتم
کوک:نه من قسد بی ادبی داشتم
ا.ت:اهههههههه بسههههههه دیگههههههه
کوک یه نگاه کیوتی به ا.ت می کنه
کوک:بشههههههههه(جیغغغغغ)
ا.ت:باشهه باشه بسه
کوک:واگاً(واقعا)
ا.ت:اره چیزه ها نهههههه اشتباه شد
کوک:(جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ)
ا.ت:باشهههههه گوه خوردم
کوک:پس شب رو تخت منتظرتم بیب(هات)
😈
ا.ت:یا پنج تن عال ابا
کوک:فقط من ۶قلو میخوام ها گفته باشم
سک.سی گرلم 😈
ا.ت:منم همرو سقط میکنم
کوک:اووو جرعت پیدا کردی پس منم دوباره
میک.نمت😈
ا.ت:منم میمونم نگات میکنم
کوک:یعنی انقد خوشت میاد به گ.ا بری بیب!😈
ا.ت:منظورم
کوک:منظورم منظورم منظورت چی بود ها
یبار شده خودت برای عملیات اقدام کنی نه
منم دیگه میرم با یکی دیگه میخوابم اه
اینو گفتو از اتاق ا.ت امد بیرون
..........
ساری دیر شد
۷.۶k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.