part
part 237
از جاش بلند شدو سرو وضع خودشو درست کرد منم از جام بلند شدمو باهم از بار اومدیم بیرون
لیلی: رابرت یه لحظه من فک کنم یچیزمو جا گذاشتم الان میام
رابرت باشه
رفتم داخل بار رو رفتم پیش مسئول بار
مسئول بار: بفرمایید
لیلی: ویدیو اتاق 32 رو میخوام
مسئول بار: چه فیلیمی
لیلی: دوربین مخفی بهش نیاز دارم
مسئول بار: باشه میدم ولی درمورد ای قضیه با کسی صحبت نکنین
لیلی: چشم
فیلم رو تو یه فلش ریختو داد دستم
لیلی: ممنون..... فعلا
از بار اومدم بیرون رفتیم خونه رابرت. رابرت مثل سگ مست بود بخواطر همینم خودم رانندگی کردم و به زور بردمش خونه روی کاناپه
لیلی: ابمیوه میخوری؟
رابرت: اوم
لیلی: همینجا وایسا الان برات میارم
رفتم اشپزخونه و از یخچال چنتا پرتغال برداشتمو تو اب میوه گیری انداختمش کمی هم 33 ریختم بعد میکس شدن ابمیوه رو ریختم تو لیوان و رفتم کنار رابرت نشستم
لیلی: بیا ددی
رابرت: مرسی بیبی
رابرت لیوانو کامل سر کشید
لیلی: میخوای بریم بخوابیم
رابرت: لیلی احیانا تمشک نداشته تو ابمیوه
لیلی: اوم یکم ریختم مزشو عالی میکنه
رابرت: واای
لیلی: چیزی شده
رابرت: آلرژی دارم
لیلی: اومای گاش الان چیکار کنم دارو داری
رابرت: نه
لیلی: من یه نفرو میشناسم بهش میگم برات دارو بیاره
رابرت: اوکی فقط سری تنگی نفسم داره بدتر میشه
لیلی: باشه
گوشیمو برداشتمو رفتم دستشویی زنگ زدم
پشت گوشی: الو
لیلی: الان میتونی بیایی
پشت گوشی: مطمئنی مشکلی پیش نمیاد
لیلی: نچ الان مسته
پشت گوشی: اوکی چند مین دیگه اونجام
لیلی: فعلا (قط کردم)
رفتم پیش رابرت و کنارش نشستم
لیلی: چند مین دیگه میاد یکم تحمل کن
رابرت: اوم
بعد چند مین زنگ در زده شدو بدو رفتم و در باز کردم
لیلی: قرصارو پیداکردی
وکیل: اره یه نفر از بنگای معتبر رو اوردم
لیلی: بیایین تو
رفتیم پیش رابرت یه لیوان اب برای رابرت ریختمو قرص رو دادم بهش
لیلی: بخور بهترمیشی
رابرت: ممنون(بیحال)
وکیل: ببخشید اقای؟
رابرت: رابرت داونی
وکیل: انجمن ما به افرادی مثل شما کمک های فوری میکنه و لیلی هم یکی از سرمایه گذارامونه
رابرت: اوم ممنون
از جاش بلند شدو سرو وضع خودشو درست کرد منم از جام بلند شدمو باهم از بار اومدیم بیرون
لیلی: رابرت یه لحظه من فک کنم یچیزمو جا گذاشتم الان میام
رابرت باشه
رفتم داخل بار رو رفتم پیش مسئول بار
مسئول بار: بفرمایید
لیلی: ویدیو اتاق 32 رو میخوام
مسئول بار: چه فیلیمی
لیلی: دوربین مخفی بهش نیاز دارم
مسئول بار: باشه میدم ولی درمورد ای قضیه با کسی صحبت نکنین
لیلی: چشم
فیلم رو تو یه فلش ریختو داد دستم
لیلی: ممنون..... فعلا
از بار اومدم بیرون رفتیم خونه رابرت. رابرت مثل سگ مست بود بخواطر همینم خودم رانندگی کردم و به زور بردمش خونه روی کاناپه
لیلی: ابمیوه میخوری؟
رابرت: اوم
لیلی: همینجا وایسا الان برات میارم
رفتم اشپزخونه و از یخچال چنتا پرتغال برداشتمو تو اب میوه گیری انداختمش کمی هم 33 ریختم بعد میکس شدن ابمیوه رو ریختم تو لیوان و رفتم کنار رابرت نشستم
لیلی: بیا ددی
رابرت: مرسی بیبی
رابرت لیوانو کامل سر کشید
لیلی: میخوای بریم بخوابیم
رابرت: لیلی احیانا تمشک نداشته تو ابمیوه
لیلی: اوم یکم ریختم مزشو عالی میکنه
رابرت: واای
لیلی: چیزی شده
رابرت: آلرژی دارم
لیلی: اومای گاش الان چیکار کنم دارو داری
رابرت: نه
لیلی: من یه نفرو میشناسم بهش میگم برات دارو بیاره
رابرت: اوکی فقط سری تنگی نفسم داره بدتر میشه
لیلی: باشه
گوشیمو برداشتمو رفتم دستشویی زنگ زدم
پشت گوشی: الو
لیلی: الان میتونی بیایی
پشت گوشی: مطمئنی مشکلی پیش نمیاد
لیلی: نچ الان مسته
پشت گوشی: اوکی چند مین دیگه اونجام
لیلی: فعلا (قط کردم)
رفتم پیش رابرت و کنارش نشستم
لیلی: چند مین دیگه میاد یکم تحمل کن
رابرت: اوم
بعد چند مین زنگ در زده شدو بدو رفتم و در باز کردم
لیلی: قرصارو پیداکردی
وکیل: اره یه نفر از بنگای معتبر رو اوردم
لیلی: بیایین تو
رفتیم پیش رابرت یه لیوان اب برای رابرت ریختمو قرص رو دادم بهش
لیلی: بخور بهترمیشی
رابرت: ممنون(بیحال)
وکیل: ببخشید اقای؟
رابرت: رابرت داونی
وکیل: انجمن ما به افرادی مثل شما کمک های فوری میکنه و لیلی هم یکی از سرمایه گذارامونه
رابرت: اوم ممنون
- ۴.۶k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط