part

part 236
لیلی: مستی؟
رابرت: نه نیستم هنوزم میتونم بخورم (مست و خمار)
دستشو بالا بردو گارسون
گارسون: بفرمایید
رابرت: یه شیشه دیگه میخوام (مست)
گارسون: بله حتما (رفت)
بعد چند مین گارسون با یه شیشه ویسکی اومد وسکی رو روی میز گذاشتو رفت رابرت دوباره شروع کرد به خوردن از جام بلند شدم
لیلی: من میخوام یکم برقصم
رابرت: مشکلی نیست خوش بگذرون
رفتم وست جمعیت و میله رقص رو گرفتمو شروع کردم به رقصیدن خیلی تمرین کرده بودم که به بهترین شکل جمعیت رو به خودم جذب کنم نگاه های هیز پسرای بار ازارم میداد ولی بهش بی اهمیت بودم به رقصیدنم ادامه دادم که نگاهم به رابرت افتاد خیلی عصبانی داشت بهم نگاه میکرد
لیلی: یکم حرص در اوردن که مشکلی نداره. داره؟ نچ
دوباره به رقصیدنم ادامه دادو که یکی محکم دستمو گرفت برگشتم سمتش رابرت بود
لیلی: چیکار میکنی دستم درد گرفت
رابرت: خفه شو
لیلی: رابرت چرا داری اینجوری برخورد میکنی
رابرت: لیلی چون لذت میبرم همونجوری که تو با جزب کردن این مرتیکه ها لذت میبری
یدفعه منو بلندم کردو رو دوشش گذاشت تا جون داشتم جیق و داد میکردم ولی طبق معمول کسی اهمیت نمیداد وارد یکی از اتاقا شدو منو انداخت روی تخت
لیلی: میخوای چیکار کنی
رابرت: این همه ادمو سیر کردی چرا منو سیر نمیکنی
لیلی: ولم کن دیونه
رابرت: اره دیونم میخای چیکار کنی
لیلی: لطفا اروم باش خواهش میکمم
رابرت: فقط با گرفتن بدنت اروم میشم
با سه بشکن چراغ دوربین مخفی خاموش شد این به این معنی بود که دوربین قط شده قبلا ایو بارو چک کردم بخواطر حتمالات دوربین های مخفی میزارن که با باز شدن در اتاق شروع به ضبط شدن میکنه و با سه بشکن قط میشه
لیلی: ددی من مال توعم چرا عصبانی میشی
رابرت: پس همراهیم کن
لیلی: من الان اماده رابطه نیستم بجاش قول میدم کل شبو کنارت باشم. چه زود یا دیر این بدن مال توعه
رابرت: اوکی پس بریم خونه
لیلی: بریم

لایک: 15
کامنت: 30