عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۹۴

میون‌شی خجالت زده گفت : امروز تو مدرسه همه اطرافیان میان برای تشویق تیم بسکتبال به جیمین گفتم .. - غمگین نفس کشید - اونم رسماً جلوم گفت که امروز کار داره
مین جی اخم کرد : نمی‌بینم اگه ناراحت بشی .. متوجه‌ای جیمینه که باید ناراحت بشه ..
میون‌شی غمگین لبخند زد مین جی تند گفت : اوکی من میام کارام رو تا اون موقع تموم میکنم
میون‌شی ذوق کرده لب زد : وای وای ممنون .. فعلا ..
با ذوق گوشث‌را قطع کرد و در کیفش جا داد .
مین جی اخم هایش بیشتر تو هم رفت و گوشی را در دستش فشرد .
یعنی چی .. یعنی چی ‌‌.. اصلا نمیشه نمیشه .. ٫ ضربان قلب اش تند بالا رفت و آروم روی صندلی نشست دستش را روی شکمش قرار گذاشت
تند نفس کشید ٫ آروم باش مین جی تعیونگ موقصر نیست .. نه نه نیست خواهش میکنم خدا یا .. ٫ بغضش گرفت و به زمین خیره شد که باعث ریختن موهایش شد ٫ چرا دلم نمی‌خواد باور کنم .. با اینکه اولین بار تهیونگو رو دیدم با خودمم همینو گفت .. که تهیونگ باعث مرگ پدرم هست .. ولی الان نمیتونم باور کنم .. ٫
دستش را روی تلفن گذاشت و با منشی تماس گرفت : خانم .. برام دامنش درد بیارین
منشی کمی گیچ گفت : چه مدلشـ...
مین جی با بلند ترین صدا داد زد : یه زهر ماری رو بیار ..
منشی تند چشم گفت مین جی کلافه روی میز گوشی را گذاشت .. قفسه سینه اش تند و تند تر میزد .. باعث پایین شدن فشارش هم میشد چشم هایش تار میدید ... در محکم باز شد .. مین جی کلافه گفت : آروم تر بیا ..
تهیونگ: زنم اممرز بدون بوسه فرار کرده ها .. ؟
با شنیدن صدا خشن تهیونگ.. دخترک تند نگاهش کرد و پلک زد دستش را از روی شکمش براشت و جدی بلند شد ..
تهیونگ گنگ جلو مین جی ایستاد : چرا بدون من اومدی ها ..
آروم گفت .. و مین جی جدی دکمه کتش را مرتب کرد : چون دلم خواست .. پشت کرد به تهیونگ و چشمش به پاکت سفید افتاد .. تند پشت کرد به پاکت و جلوش وایستاد
تهیونگ ابرو بالا زد : چی شده چیو ترک مخفی می‌کنی
دستش را سمت میز جلو برد که مین جی بود تند به تهیونگ نزدیک شد و آورم گفت : باید باحات حرف بزنم
تهیونگ کلام مین جی را جدی گرفت و دستش را انداخت : راجبه چی
مین جی : راجب .. دیشب .. راجب بچه دار شدنت
تهیونگ اخم کرد و روی مبل نشست : به تو چه .. همین
مین جی کنارش نشست همان دقیقه بود که منشی وارد ، فنجان دمنوش را روی میز گذاشت و رفت .. تهیونگ نگاهش روی دمنوش افتاد : این برایش چیه
دیدگاه ها (۰)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۵مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. ت...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۶بدون توجه به اطراف وارد شرکت شد د...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۳دمنوش صبح روز جدید .. مین جی وارد...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۱تهیونگ اول خندید و بعد از خنده شی...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۰ (。☬⁠。⁠)⁩جلو...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۰در خسوف شادی های از دست رفتهایستا...

پارت ۱۷۹تهیونگ عمیق به آمدن همسرش چشم دوخته بود، به محضه نشس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط