پارت

پارت ۱۷۹


تهیونگ عمیق به آمدن همسرش چشم دوخته بود، به محضه نشست در کنار شوهر دوقطبی اش نگاه دستش را روی دست مین جی گذاشت : هی دختر خوبی ؟
جیمین نگران گفت : رنگت خیلی پریده .. میون‌شی در حالی که می‌نشست آروم روبه جیمین کرد : نگران نباش چیزی نیست
مین جی : آهان ببین همسر داداشم چه خوب گفت ..
مین جی تیکه ای از استیک را در دهانش گذاشت ، سپس با لحن پر اش گفت : حالم خوبه دیگهـ... صحنه جالبی جلو مین جی رخ داد که باعث شد تمام گوشت قرمز و خام در گلوش گیر کند .. تند سرفه زد تهیونگ لیوان آب را در کنارش گذاشت و کمی جدی گفت : بخور زن ..
مین جی جرعی از با را نوشید سپس با اشاره سر آروم روبه رو کرد بلافاصله رد نگاهش را دنبال کرد نه بلکه تهیونگ بلکه جیمین . میون‌شی ،
با دیدن
جونا با لبخند کنار پسری نشسته بود دستش را محکم گرفت بود .. تهیونگ پخی زد و آروم خندید جیمین همچنین جدی گفت : باید حدس میزدم ..
میون‌شی پشت کرد بهش سپس با اخم کیوت ای گفت : که چی ..
مین جی آرنج هایش را روی میز گذاشت سپس گنگ گفت : هانول میدونع ؟
تهیونگ جدی نگاهش کرد : به ما ربطی نداره
مین جی ابرو بالا زد : ولی به من داره ... خبیث خندید سپس عکس از آن تصاویر گرفت یه راست ارسال کرد به شماره هانول...
تهیونگ متوجه بود ولی سختی نیافت چون نمی‌خواست رابطه ای خوبی خراب شود .. مین جی با حالت سرگیجه ای به صندلی تکیه داد تهیونگ تند شانه اش را نزدیک کرد و با لحن مهربانی گفت. : بیا اینجا ..
مین جی بلافاصله سرش را روی شانه تهیونگ گذاشت ، تهیونگ کمی نزدیکش شد سپس دستش را دور شانه های مین جی حلقه کرد ، سکوت بقرار شد میون‌شی همچنین هر گاهی به پشت اش نگاه میکرد پلک زد و اخم هایش تو هم رفت و آروم روبه جیمین کرد : آقای جیمین ؟
جیمین سر از گوشی بلند کرد و سوالی نگاهش کرد
میون‌شی: شما با ای چون چه مشکلی دارین
جیمین گنگ گوشی را روی میز گذاشت : خوب موضوع کاریه با ما چراکت نمیکنه
میون‌شی : مگه شرکت دیگه ای نیست که با ای چون قرارداد میزارین
تهیونگ با دستش لپ مین جی را نوازش میکرد و تند گفت : آه بس کن میون دیونه تو سرت نمیشه ..
میون‌شی در حد یک ثانیه قرمز شد و با عصبانیت گفت : اوپا .. ! ساکت شو
جیمین ریز خندید و دستش را روی میز گذاشت : عه مینون ؟ اسم جدیده
تهیونگ: نه جیمین دیونه میدونی میون‌شی خیلی از اسم میون بدش می‌آید از بچگی این اسم روش گذاشتم
میون‌شی دست به سینه شد : چه افتخاری هم می‌کنه ... تهیونگ: آه که تو چقدر زشتی
میون‌شی اخم کرد سپس روبه اطراف کرد و گنگ گفت : من از ای چون اتو دارم و به شما هم نمیدم ..
جیمین تر همین هین می‌خندید ولی با شنیدن آخرین جمله جدی نگاهش کرد و آروم گفت : چه اتوی... میون‌شی
دیدگاه ها (۰)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۸۰جیمین بی توجه بهش دستش را روی باز...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۸۱دختره لباس قرمز سمتش چرخید : بله ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۸جیمین خطاب بهش گفت : شایدم .. پار...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۷مین جی لبخند مهربان زد : آره این ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۵مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. ت...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۴میون‌شی خجالت زده گفت : امروز تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط