Pure love ˖♡
Pure love ˖♡
پارت⁴
ویو کوک(خونه کوک)
وای کجاست،مایای من کجایی؟با من این شوخیو نکن
درو کمدو باز کردم نبود رفتم بیرون لباسامو پوشیدمو رفتم خونه ته میدونستم حالش بده ولی باید کمکم کنه
(زنگ درو زد)
نونا:بله بفرمایید داخل
ک-ممنون تهیونگ کجاست؟
ن:داخل اتاقشون خوابن
ک-اوک میتونی بری سر کارت
ن:بله چشم
از پله رفتم بالا هیچ بادیگاردی جلوی در اتاقش نبود ولی چرا وقتی در زدم جوابی حاصل نکردم رفتم داخل ک دیدم خوابه
ک-تهیونگ!تهیونگ!بیداشو کارت دارم
تهیونگ
ت+ها عه کوک تو اینجا چیکار میکنی(چشاشو میماله)
ک-کارت دارم بلندشو ضروریه
ت+میدونی ک از وقتی مادرم مرده از خونه بیرون نرفتم پس الانم بیرون میام
ک-این دیگ چه کاریه بلندشو دیگ کارم مهمه
ت+خب کارت چیه بگو ببینم
ک-مایارو دزدیدن
ت+(میدونستم ولی خدمو به ندونستن زدم)چی چرا کی مگه خدت حواست نبود
ک-بادیگاردات کجان
ت+نیازی بهشون نداشتم مرخصشون کردم
ک-خب اینا مهم نیستن اینه ک جیمینو دیدم ک خیلی بد به مایا زل زده بود رفاه بودیم شرکتش برای صلح ک مایا هم اصرار کرد بیاد منم بردمش ک کاش نمیبردم ولی وقتی رفتیم یه دقیقه ام چشم ازش برداشت و همش با اون صحبت میکرد وقتی بهش گفتم برای دوصتی اومدم گف البته چیزی نیازی ندارید انگار هیبنوتیزم شده بود وقتی عم ک میخواستیم بریم دست مایا رو گرفتو از خدافظی کرد ک منم اونجا غیرتم زد بالاعو سریع دست مایارو گرفتمو رفتیم بیرون
ت+الان میگی جیمین دزدیدش
ک-شاید الان اصن نمیتونم فک کنم
ت+من میگم الان بریم سراغش
ک-نظرت خوبه بلندشو بریم
ته لباساشو عوض کرد ک دیدم بادیگاردا به سرعت از پله ها اومدن بالا وقتی منو دیدن رفتن پایین ولی نمیدونم چرا تهیونگ اماده شد رفتیم
ک-بادیگاردات اومده بودن
ت+کجان؟
ک-تو اون اتوبوس ون مشکیه
............
پارت⁴
ویو کوک(خونه کوک)
وای کجاست،مایای من کجایی؟با من این شوخیو نکن
درو کمدو باز کردم نبود رفتم بیرون لباسامو پوشیدمو رفتم خونه ته میدونستم حالش بده ولی باید کمکم کنه
(زنگ درو زد)
نونا:بله بفرمایید داخل
ک-ممنون تهیونگ کجاست؟
ن:داخل اتاقشون خوابن
ک-اوک میتونی بری سر کارت
ن:بله چشم
از پله رفتم بالا هیچ بادیگاردی جلوی در اتاقش نبود ولی چرا وقتی در زدم جوابی حاصل نکردم رفتم داخل ک دیدم خوابه
ک-تهیونگ!تهیونگ!بیداشو کارت دارم
تهیونگ
ت+ها عه کوک تو اینجا چیکار میکنی(چشاشو میماله)
ک-کارت دارم بلندشو ضروریه
ت+میدونی ک از وقتی مادرم مرده از خونه بیرون نرفتم پس الانم بیرون میام
ک-این دیگ چه کاریه بلندشو دیگ کارم مهمه
ت+خب کارت چیه بگو ببینم
ک-مایارو دزدیدن
ت+(میدونستم ولی خدمو به ندونستن زدم)چی چرا کی مگه خدت حواست نبود
ک-بادیگاردات کجان
ت+نیازی بهشون نداشتم مرخصشون کردم
ک-خب اینا مهم نیستن اینه ک جیمینو دیدم ک خیلی بد به مایا زل زده بود رفاه بودیم شرکتش برای صلح ک مایا هم اصرار کرد بیاد منم بردمش ک کاش نمیبردم ولی وقتی رفتیم یه دقیقه ام چشم ازش برداشت و همش با اون صحبت میکرد وقتی بهش گفتم برای دوصتی اومدم گف البته چیزی نیازی ندارید انگار هیبنوتیزم شده بود وقتی عم ک میخواستیم بریم دست مایا رو گرفتو از خدافظی کرد ک منم اونجا غیرتم زد بالاعو سریع دست مایارو گرفتمو رفتیم بیرون
ت+الان میگی جیمین دزدیدش
ک-شاید الان اصن نمیتونم فک کنم
ت+من میگم الان بریم سراغش
ک-نظرت خوبه بلندشو بریم
ته لباساشو عوض کرد ک دیدم بادیگاردا به سرعت از پله ها اومدن بالا وقتی منو دیدن رفتن پایین ولی نمیدونم چرا تهیونگ اماده شد رفتیم
ک-بادیگاردات اومده بودن
ت+کجان؟
ک-تو اون اتوبوس ون مشکیه
............
۱۱.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.