ای عشق نگفتی که چرا فکر فراری

ای عشق نگفتی که چرا فکر فراری؟
دردست بگویی که مرا دوست نداری

مشکل بتوانم ز تو من دل بکنم دوست
این چیست دراین عمق وجودم‌ که تو داری

عمیریست که من دلخوش و در حسرتِ انم
من دایره باشم تو به ان نقطه گذاری

گفتم به تو یادت نرود قول و‌قرارت
با خنده بگفتی چه قراری چه مداری

شیرازه ی این عشق فرو ریخت دگر،،پس
بیهوده چرا میکنم این ناله و زاری

حیف است بمیرم من از این درد جدایی
ای عشق نگفتی که چرا فکر فراری؟
دیدگاه ها (۱)

هـــمــــه مــــیـــگــــن خــــــوش بــــحـــــالـــــشرو ل...

جیرانیم گوزلروین درد و بلاسین من آلیموئر اجازه قولومی بوینوا...

خبـرازیـارنـدارمـ وچـه بےتـاب شـدمـهمچـوشمعے زغـمـ دورےجـان ...

دوست داشتنت معصیتی بود که هرگز نتوانستم ازآن توبه کنملیکن عج...

love Between the Tides²¹ا/ت: مامان میخوام با گوگولی بازی کنی...

the girl of sun 🌞 with boy of moon 🌝 روزی روزگاری فقط یک ستا...

پارت (سلاممممم بعد از سال هاااا اومدم با یه پارت...چون دلم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط