مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
پــــارت②①
کوک: د. دوست دختر؟ تو این حرفو.... یه کلمه دیگه بگی...
جین: میخوای چیکار کنی اگه یه کلمه دیگه بگم؟ میخوای بی عرضگی تو ثابت کنی که کردی
خدافظ؟
(قطع کرد)
ات: جین؟؟
جین: ات با من بیا
ات: کجا؟؟
جین: بیا اتاقم میخوام یه چیزی رو بهت بگم
وقتی رفتن تو اتاق جین
جین: ات اینجا وایسا و چشات و ببند با نکنیاااا
ات: باشه..
جین رو به روی ات زانو زد
جین: چشات و باز کن
ات: باشه... جین؟؟؟
جین: لی ات.. حاضری بامن ازدواج کنی و یه عمر با من خوشبخت شی؟
ات:...... بله
جین: واقعا؟
ات:(سر تکون داد)
جین: چاگیییییی...(بغلش کرد و رو هوا چرخوندش)
ات: جیننن.. الان میفتم...(خنده)
جین: ات میدونی؟؟ من چقد منتظر این لحظه بودم؟؟ دوست دارمممممم چاگیاااا
ات: جین میدونستی.. من دوران دانشگاه اول تورو دوست داشتم؟؟ ولی انقد خر بودی نفهمیدی:-_)
جین: چاگی... دوست دارم(سرش رو برد تو گردن ات)
ات: منم همینطور(لبخند)
جین: خوب... برای اولین سفرمون دوست داری کجا بریم؟
ات: سفر؟؟
جین: اوهوم سفر
ببخشید دیر اپ کردم.. امروز حالم خوب نبود:)
پــــارت②①
کوک: د. دوست دختر؟ تو این حرفو.... یه کلمه دیگه بگی...
جین: میخوای چیکار کنی اگه یه کلمه دیگه بگم؟ میخوای بی عرضگی تو ثابت کنی که کردی
خدافظ؟
(قطع کرد)
ات: جین؟؟
جین: ات با من بیا
ات: کجا؟؟
جین: بیا اتاقم میخوام یه چیزی رو بهت بگم
وقتی رفتن تو اتاق جین
جین: ات اینجا وایسا و چشات و ببند با نکنیاااا
ات: باشه..
جین رو به روی ات زانو زد
جین: چشات و باز کن
ات: باشه... جین؟؟؟
جین: لی ات.. حاضری بامن ازدواج کنی و یه عمر با من خوشبخت شی؟
ات:...... بله
جین: واقعا؟
ات:(سر تکون داد)
جین: چاگیییییی...(بغلش کرد و رو هوا چرخوندش)
ات: جیننن.. الان میفتم...(خنده)
جین: ات میدونی؟؟ من چقد منتظر این لحظه بودم؟؟ دوست دارمممممم چاگیاااا
ات: جین میدونستی.. من دوران دانشگاه اول تورو دوست داشتم؟؟ ولی انقد خر بودی نفهمیدی:-_)
جین: چاگی... دوست دارم(سرش رو برد تو گردن ات)
ات: منم همینطور(لبخند)
جین: خوب... برای اولین سفرمون دوست داری کجا بریم؟
ات: سفر؟؟
جین: اوهوم سفر
ببخشید دیر اپ کردم.. امروز حالم خوب نبود:)
۱۱.۷k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.