پارت ۶
چشات درشت شده بود ولی جی همینطور داشت خونسرد نگات میکرد
علامت جی_ علامت ا.ت
_اینجا چیکار میکنی
م.من امم اینجا کار میکنم تو اینجا چیکار میکنی؟
_باید از تو اجازه بگیرم جوری هم وانمود نکن که نمیدونستی من پسر مدیرم
سعی کردی خونسردی تو حفظ کنی ولی داشت رسماً باهات دعوا میکرد ...
نمیدونستم اگه هم میدونستم موضوع خیلی مهمی نیست که خودمو بابتش ناراحت کنم پس الکی فکر رو خیال مغز کوچیکتو پر نکنه اوکی؟
_
_درست حرف بزن میدونی که اختیار اینجا دست منه میتونم میتونم مثل آب خوردن توی این شرکت و خونه ی خودم بندازمت بیرون
پوزخندی زدی
هه کسی که در واقع اینجا اخراج شده تویی و دومم خونه ای که میگی میندازمت بیرون ازش بدون پول توش زندگی نمیکنم بابتش بهت پول میدم پس همین الان از جلوی چشام گمشو
_گم شم؟
جی جلو اومد خیلی بهت نزدیک بود خم شد چون قدت کمتر از جی بود...
_به به میبینم خانم کوچولو میبینم زبون باز کردی ؟ از اول میدونستم یه زی.ر خ.اب ع.و.ضی هستی که برای پول هرکاری میکن..
با سیلی که به جی زدی حرفش توی دهنش موند....
درست حرف بزن عوضی.......
و از کنارش رد شدی
به سرعت از شرکت خارج شدی...
توی راه با خودت فکر کردی که از اول هم باید از خورد و خوراکت میگذشتی تا همون لباس خونه ی ۱۰۰ دلاری رو میگرفتی که از اینهمه تحقیر نجات پیدا بکنی
یه تاکسی گرفتی که بری به سمت خونه ی لونا
توی راه بغضت ترکید و آروم آروم گریه کردی
مگه من چیکار کردم
#جی #انهایپن #فیک
علامت جی_ علامت ا.ت
_اینجا چیکار میکنی
م.من امم اینجا کار میکنم تو اینجا چیکار میکنی؟
_باید از تو اجازه بگیرم جوری هم وانمود نکن که نمیدونستی من پسر مدیرم
سعی کردی خونسردی تو حفظ کنی ولی داشت رسماً باهات دعوا میکرد ...
نمیدونستم اگه هم میدونستم موضوع خیلی مهمی نیست که خودمو بابتش ناراحت کنم پس الکی فکر رو خیال مغز کوچیکتو پر نکنه اوکی؟
_
_درست حرف بزن میدونی که اختیار اینجا دست منه میتونم میتونم مثل آب خوردن توی این شرکت و خونه ی خودم بندازمت بیرون
پوزخندی زدی
هه کسی که در واقع اینجا اخراج شده تویی و دومم خونه ای که میگی میندازمت بیرون ازش بدون پول توش زندگی نمیکنم بابتش بهت پول میدم پس همین الان از جلوی چشام گمشو
_گم شم؟
جی جلو اومد خیلی بهت نزدیک بود خم شد چون قدت کمتر از جی بود...
_به به میبینم خانم کوچولو میبینم زبون باز کردی ؟ از اول میدونستم یه زی.ر خ.اب ع.و.ضی هستی که برای پول هرکاری میکن..
با سیلی که به جی زدی حرفش توی دهنش موند....
درست حرف بزن عوضی.......
و از کنارش رد شدی
به سرعت از شرکت خارج شدی...
توی راه با خودت فکر کردی که از اول هم باید از خورد و خوراکت میگذشتی تا همون لباس خونه ی ۱۰۰ دلاری رو میگرفتی که از اینهمه تحقیر نجات پیدا بکنی
یه تاکسی گرفتی که بری به سمت خونه ی لونا
توی راه بغضت ترکید و آروم آروم گریه کردی
مگه من چیکار کردم
#جی #انهایپن #فیک
- ۳.۱k
- ۱۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط