پارت
پارت ۷
علامت ا.ت+ علامت لونا&
#کجا می رید خانم
+خیابان گانگنام
#اوکی
پیاده شدی و به خونه ی لونا رسیدی در و زدی و لونا جواب داد
&ببخشید شما
+لونا ا.ت هستم درو باز کن
&اینجا چیکار میکنی دختر
+داستان داره حالا درو باز کن
وارد خونه شدی خونه ی بزرگ و نسبتا بزرگ بود بهش حسودی می کردی که مجبور نیست به خاطر بی پولی با پسر رئیس شرکتش هم خونه ای بشه بعد کلی هم تحقیر بشه
&چی شده دختر چرا ناراحتی گریه کردی؟
+نه فقط یکم شکمم درد می کنه به خاطر همینه
&چرا اومدی اینجا
+صاحب خونه ام داره خونه رو می فروشه میکنه به خاطر همین منم دنبال خونه می گردم میشه چند روزی توی خونه ی تو بمونم تا خونه پیدا کنم
نمی خواستی حقیقتو بهش بگی چون به هیچکس اعتماد نداشتی می دونستی اگر با لونا دعوات بشه و دوستیتون به هم بخوره میره و همه چیز رو به همه میگه
&ای بابا دختر این چه حرفیه تو از من جون بخواه من هیچوقت لطف هایی چه توی این مدت برام انجام دادی
+ممنونم عزیزم
&شام خوردی
+اره ممنون
&گفتی شکمت درد میکنه
+اره
&وایسا برات دمنوش بیارم
+مرسی
&خواهش
دمنوش رو خوردی و لونا برات جای خوابت رو آماده کرد سعی کردی بخوابی ولی اتفاق هایی که امروز برات افتاد رو نمیتونستی فراموش کنی خفه گریه می کردی ساعت ۳ صبح کم کم چشات سنگین شد و خوابت برد
ساعت ۷ صبح با لونا بیدار شدید صبحانه خوردید و به سمت شرکت راه افتادید وقتی به شرکت رسیدید کارمندا داشتن پچ پچ میکردن لونا رفت و یکی از کارمندا پرسید که چخبره..
+چیشده؟
&هیچی میگن رئیس شرکت برای چند ماه یه رفته مسافرت پسرش قراره جاش وایسه
دیگه به طور جدی داشتی بدبخت می شدی
علامت ا.ت+ علامت لونا&
#کجا می رید خانم
+خیابان گانگنام
#اوکی
پیاده شدی و به خونه ی لونا رسیدی در و زدی و لونا جواب داد
&ببخشید شما
+لونا ا.ت هستم درو باز کن
&اینجا چیکار میکنی دختر
+داستان داره حالا درو باز کن
وارد خونه شدی خونه ی بزرگ و نسبتا بزرگ بود بهش حسودی می کردی که مجبور نیست به خاطر بی پولی با پسر رئیس شرکتش هم خونه ای بشه بعد کلی هم تحقیر بشه
&چی شده دختر چرا ناراحتی گریه کردی؟
+نه فقط یکم شکمم درد می کنه به خاطر همینه
&چرا اومدی اینجا
+صاحب خونه ام داره خونه رو می فروشه میکنه به خاطر همین منم دنبال خونه می گردم میشه چند روزی توی خونه ی تو بمونم تا خونه پیدا کنم
نمی خواستی حقیقتو بهش بگی چون به هیچکس اعتماد نداشتی می دونستی اگر با لونا دعوات بشه و دوستیتون به هم بخوره میره و همه چیز رو به همه میگه
&ای بابا دختر این چه حرفیه تو از من جون بخواه من هیچوقت لطف هایی چه توی این مدت برام انجام دادی
+ممنونم عزیزم
&شام خوردی
+اره ممنون
&گفتی شکمت درد میکنه
+اره
&وایسا برات دمنوش بیارم
+مرسی
&خواهش
دمنوش رو خوردی و لونا برات جای خوابت رو آماده کرد سعی کردی بخوابی ولی اتفاق هایی که امروز برات افتاد رو نمیتونستی فراموش کنی خفه گریه می کردی ساعت ۳ صبح کم کم چشات سنگین شد و خوابت برد
ساعت ۷ صبح با لونا بیدار شدید صبحانه خوردید و به سمت شرکت راه افتادید وقتی به شرکت رسیدید کارمندا داشتن پچ پچ میکردن لونا رفت و یکی از کارمندا پرسید که چخبره..
+چیشده؟
&هیچی میگن رئیس شرکت برای چند ماه یه رفته مسافرت پسرش قراره جاش وایسه
دیگه به طور جدی داشتی بدبخت می شدی
- ۳.۴k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط