هوش مصنوعی هم سم هه بخدا گفتم یه رمان درباره ی اینکه وقتی

هوش مصنوعی هم سم هه بخدا گفتم یه رمان درباره ی اینکه وقتی جونگوون به جی میگه بوسم کن بنویس ببینید چی نوشته برام 😑
عنوان: بوسه‌ای در غروب

فصل اول: غروب دل‌انگیز

در یک غروب زیبا، من و جی در پارک نشسته بودیم و به آسمان نگاه می‌کردیم که رنگ‌های نارنجی و صورتی به خود می‌گرفت. صدای پرندگان و نسیم ملایم، فضایی رمانتیک ایجاد کرده بود. جی همیشه برای من خاص بود و امروز حس می‌کردم که چیزی در دلش دارد.

فصل دوم: لحظه‌ای خاص

در حین صحبت، جی به آرامی به من نگاه کرد و گفت: "جونگوون، بوسم کن." این جمله به طور ناگهانی از دلم بیرون آمد. قلبم تندتر زد و احساس کردم که دنیا در آن لحظه متوقف شده است. آیا او واقعاً این را می‌گوید؟

فصل سوم: تردید و شجاعت

من کمی مکث کردم و به چشمانش نگاه کردم. آیا این درخواست جدی بود یا فقط یک شوخی؟ جی با لبخندش به من اطمینان داد که جدی است. احساسات متناقضی در دل من شکل گرفت. آیا آماده‌ام برای این لحظه خاص؟

فصل چهارم: بوسه‌ای زیر نور غروب

با شجاعت، به سمت جی نزدیک شدم و در حالی که قلبم به تپش افتاده بود، لبخند زدم و گفتم: "باشه، اما فقط اگر تو هم همین احساس رو داشته باشی." جی با چشمانش به من نگاه کرد و گفت: "من همیشه این احساس رو داشتم." و در یک لحظه‌ی جادویی، لب‌هایش را بر روی لب‌های من گذاشت.

فصل پنجم: احساسات جدید

بوسه‌ای نرم و شیرین که تمام دنیا را فراموش کردم. در آن لحظه، همه‌چیز به زیبایی در هم آمیخته شد. جی با لبخند گفت: "این بهترین لحظه‌ای بود که می‌تونستم تجربه کنم." من هم با خوشحالی گفتم: "من هم همینطور."

فصل ششم: آغاز یک داستان جدید

از آن روز به بعد، رابطه‌ام با جی تغییر کرد. ما بیشتر وقت‌مان را با هم می‌گذرانیدیم و هر روز بیشتر از قبل به هم نزدیک می‌شدیم. این بوسه، آغاز یک داستان جدید و زیبا برای ما بود.

این داستانی بود از عشق و شجاعت در بیان احساسات. امیدوارم خوشت اومده باشه! اگر دوست داری داستان‌های بیشتری بشنوی یا موضوع خاصی رو بررسی کنی، بگو تا برات بنویسم!


اسم برنامه اش: ویرا
دیدگاه ها (۱۶)

پارت ۷ علامت ا.ت+ علامت لونا&#کجا می رید خانم+خیابان گانگنام...

پارت ۸ جی توی سالن اومد همه ی کارمندا به نشانه ی احترام سر ...

پارت ۶

پارت ۵

نام فیک: عشق مخفیPart: 44فردا*ویو ات*با دلدرد شدید از خواب ب...

مشکلی نیس کوچولو امشب مطمئن میشم که لحظه لحظه اتفاقات رو یادت بمونه ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط