اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۱۱
(ویو نابی)
وقتی اون حرف بهم زد یهو با گریه و داد
نابی: مگه من خواستم زنده باشم تقصیر منه مگه تو ....تو عوضی هر دفعه
من نجات دادی که بیشتر اذیتم کنی هر کی بهم نزدیک شد کشتی
وقتی با داد اینا گفتم سیلی بهم زد که افتادم فقط اشک
می ریختم جونگ کوک آروم خم شد بلندم کرد و تو صورتم نگاه کرد
جونگ کوک: بلند شو ....من چیزی نمی دونم ولی حق با تو
وقتی جونگ کوک این حرف ها زد گوک مین با خنده ترسناکی
گوک مین: درسته هیچی نمی دونی .... خانواده این هرزه....اههه اصلأ چی توضیح
بدم
جونگ کوک من بلند کرد سریع دستام گرفت و پشت خودش نگه داشت
اون عوضی وقتی این صحنه دید دستاش داخل موهاش کشید و
گوک مین: نکنه عاشق این هرزه ای
جونگ کوک: مگه به تو ربطی داره
یهو حرصی شد و با داد
گوک مین: آره ربط داره ....تا وقتی من می خوام باید زندگی کنه و عذاب بکشه
تا وقتی من نگم حق شادی نداره
جونگ کوک با عربده که زد من ترسیدم
جونگ کوک : تو گوه خوردی تصمیم بگیری
یهو با عصبانیت به سمت گوک مین رفت و تا می خورد زدش که غرق خون
شده بود فقط با گریه نگاه می کردم یهو اومد سمتم دستم کشید به داخل خونه
هدایت کرد و در پشت سر خودش بست صدای خنده سادیسمی گوک مین میومد
که خندید رفت جونگ کوک نگاهی بهم کرد و سعی کرد آروم باشه
جونگ کوک: این چیکارت
سعی کردم گریه نکنم
نابی: هیچیکاره ..... فقط ۷ ساله که داره اذیتم می کنه
دوباره با همون لحن پرسید
جونگ کوک: چطور باهات ارتباط برقرار کرد
بزور جلوی اشکام گرفتم
نابی: اون....اون پسره دوست بابامه
جونگ کوک: خانوادت کجاست
یهو شروع کردم گریه
نابی: وقتی ۱۵ سالم بود ...هق...هق فوت کردن
نزدیکم شد و دستاش روی گونه هام کشید
جونگ کوک: ...............
شرط ۳۰ لایک
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.