برادر غیرتی من
پارت ۵۱
چانسو: دوتا آبجو
رفتیم نشستیم و سفارشا رو آوردن داشتیم حرف میزدیم که هوجو همراه پنج نفر دیگه اومدن
چانسو : میگن اینا پاتوقشون اینجاست
یون : منم میدونم آخه باهاشون بین سال زندگی کردم بعد اومدم استرالیا و خودت بقیشو میدونی بعد دوسال برگشتم و اصلا وجودم براشون مهم نبود
چانسو : مهم نیست رفیق گلت چانسو اینجاست
یون : باشه باشه ولی اونی که قدش از همه بلند تره رومن غیرتیه
چانسو : چرا
یون : چون باهاش ازدواج کردم
چانسو : کی کلک
یون : سه سال پیش و هنوز جدا نشدیم
که یهو یکی دستشو گذاشت رو شونم
هوجو : چرا باید جدا بشیم
یون : منم نگفتم باید جدا بشیم
چانسو : اینه
یون : اهوم
میسو : بیا بریم ............ تو چانسویی
چانسو : نه عمتم ( سرد )
میسو : هوجو جدا بیا بریم
هوجو : شما برید منم میام
یون : از کجا اینو میشناسی
میسو : پسر خاله باهام اومد استرالیا بعدشم بعد دو روز برگشت گفتن ..
یون : مادرش مرده درسته
چانسو : حالا برو
هوجو : به تو چه اگه هم برم با این میرم
یون : خداحافظ فردا میبینمت
چانسو : باشه چه دانشگاهی ثبت نام کردی
یون و چانسو : من همونی که امروز .....
هوجو : پاشو بریم
یون : خودت فهمیدی
چانسو : آره
بلندم کردو بردم پیش اونا
میسو : اینم آوردی
پریدم پایین و رفتم یه جا نشستم
یارو : میای یه شب خوب رو باهم داشته باشیم
یون : نه
یارو : چرا بیب
یون : مردک عوضی
بلند شدم زدمش که بعد پنج مین مرد
چان : ارباب ولش کنید
یون : هوفففففففففف
هوجو بلندم کرد و بردم خونه
رفتم تو
هوجو : از خونه ی من جای دیگه ای به غیر دانشگاه نمیری
یون : باشه
رفتم تو اتاقم و افتادم رو تختم و سرمو تو بالشت فشار دادم
یون : چرا من برگشتم ( آروم )
درحال بحث با خودم بودم که خوابم برد
صبح روز بعد
ویوی یون
از خواب بلند شدم یه لباس سفید پوشیدم و یه شلوار مشکی و رفتم پایین
دنیز : کجا به سلامتی
یون : .........
میسو : کری
رفتم بیرون و سریع رفتم دانشگاه
رفتم تو دانشگاه خودمو به مدیر معرفی کرد و رفتم تو کلاس که چانسو رو دیدم
چانسو : سلام
یون : سلام
رفتیم نشستیم که یه دختری اومد سمتمون
جیا : چون تازه اومدین فاز گنگ نگیری
چانسو : شما برو هرزه گیتو بکن
شینا : یارو قیافش زشته ماسک زده
یون : هه من لی یونم
جیا : یون اوپا
یون : برو گمشو
جیا : کجا بودی این کیه
چانسو : هان چانسو
یون ! استرالیا
که همه اومدن و استادم اومد
هانول : بلند بشید خودتونو معرفی کنید
یون : لی یون ( سرد )
چانسو : هان چانسو
هانول : یون چرا فرم تنت نیست
یون : باید جواب پس بدم ( سرد )
شروع کرد به درس دادن
۲ ساعت بعد
هانول : چانسو یون چرا به درس گوش نمیدین
یون و چانسو : خیلی عقبید ما فصل بعدیم
هانول : درس تمومه فردا امتحان میگیرم
همه رفتن ماهم برگشتیم خونه
بدون سلام رفتم تو
دنیز : ...
چانسو: دوتا آبجو
رفتیم نشستیم و سفارشا رو آوردن داشتیم حرف میزدیم که هوجو همراه پنج نفر دیگه اومدن
چانسو : میگن اینا پاتوقشون اینجاست
یون : منم میدونم آخه باهاشون بین سال زندگی کردم بعد اومدم استرالیا و خودت بقیشو میدونی بعد دوسال برگشتم و اصلا وجودم براشون مهم نبود
چانسو : مهم نیست رفیق گلت چانسو اینجاست
یون : باشه باشه ولی اونی که قدش از همه بلند تره رومن غیرتیه
چانسو : چرا
یون : چون باهاش ازدواج کردم
چانسو : کی کلک
یون : سه سال پیش و هنوز جدا نشدیم
که یهو یکی دستشو گذاشت رو شونم
هوجو : چرا باید جدا بشیم
یون : منم نگفتم باید جدا بشیم
چانسو : اینه
یون : اهوم
میسو : بیا بریم ............ تو چانسویی
چانسو : نه عمتم ( سرد )
میسو : هوجو جدا بیا بریم
هوجو : شما برید منم میام
یون : از کجا اینو میشناسی
میسو : پسر خاله باهام اومد استرالیا بعدشم بعد دو روز برگشت گفتن ..
یون : مادرش مرده درسته
چانسو : حالا برو
هوجو : به تو چه اگه هم برم با این میرم
یون : خداحافظ فردا میبینمت
چانسو : باشه چه دانشگاهی ثبت نام کردی
یون و چانسو : من همونی که امروز .....
هوجو : پاشو بریم
یون : خودت فهمیدی
چانسو : آره
بلندم کردو بردم پیش اونا
میسو : اینم آوردی
پریدم پایین و رفتم یه جا نشستم
یارو : میای یه شب خوب رو باهم داشته باشیم
یون : نه
یارو : چرا بیب
یون : مردک عوضی
بلند شدم زدمش که بعد پنج مین مرد
چان : ارباب ولش کنید
یون : هوفففففففففف
هوجو بلندم کرد و بردم خونه
رفتم تو
هوجو : از خونه ی من جای دیگه ای به غیر دانشگاه نمیری
یون : باشه
رفتم تو اتاقم و افتادم رو تختم و سرمو تو بالشت فشار دادم
یون : چرا من برگشتم ( آروم )
درحال بحث با خودم بودم که خوابم برد
صبح روز بعد
ویوی یون
از خواب بلند شدم یه لباس سفید پوشیدم و یه شلوار مشکی و رفتم پایین
دنیز : کجا به سلامتی
یون : .........
میسو : کری
رفتم بیرون و سریع رفتم دانشگاه
رفتم تو دانشگاه خودمو به مدیر معرفی کرد و رفتم تو کلاس که چانسو رو دیدم
چانسو : سلام
یون : سلام
رفتیم نشستیم که یه دختری اومد سمتمون
جیا : چون تازه اومدین فاز گنگ نگیری
چانسو : شما برو هرزه گیتو بکن
شینا : یارو قیافش زشته ماسک زده
یون : هه من لی یونم
جیا : یون اوپا
یون : برو گمشو
جیا : کجا بودی این کیه
چانسو : هان چانسو
یون ! استرالیا
که همه اومدن و استادم اومد
هانول : بلند بشید خودتونو معرفی کنید
یون : لی یون ( سرد )
چانسو : هان چانسو
هانول : یون چرا فرم تنت نیست
یون : باید جواب پس بدم ( سرد )
شروع کرد به درس دادن
۲ ساعت بعد
هانول : چانسو یون چرا به درس گوش نمیدین
یون و چانسو : خیلی عقبید ما فصل بعدیم
هانول : درس تمومه فردا امتحان میگیرم
همه رفتن ماهم برگشتیم خونه
بدون سلام رفتم تو
دنیز : ...
۴.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.