برادر غیرتی من
پارت 5۱
یون : هیس آروم باش ( آروم )
یونجی : خودتو آروم نکن تو فقط یه هرزه ای
دستمو کردم تو دهنم و گاز گرفتم
جیمین ،: طبق گفته ی یونجی خودتون آروم نکن
یون : من میرم
هانول : برو الهی که بمیری هرچه زود تر
یون : خفه شید ( عربده )
اون وو : تو با چه اجازه ای .........
یون : شما درک نمیکنید هیچیو فکر میکنید من زندگی خوبی داشتم هه فکرتون افتضاحه من تو این دوسال یه شب خوش نداشتم همش تهدید میشدم شما فکر میکنید بهم خوش گذشته نه اصلا بهم خوش نگذشته بعد از دوسال تونستم فرار کنم اینم شد استقبال شما من هرشب مست میکردم تا خوابم ببره هه ترجیه میدم برم پیش یکی از دوستام رابطه ی من دیگه با شماها تمومه ( عربده)
رفتم بیرون و هوجو پشت سرم میومد
هوجو : یون
یون : چیه
بغلم کردو بوسیدم
دو ساعت بعد
هوجو ولم نمیکرد و همچنان داشت منو میبوسید
هوجو : بیا بریم
یون : نه نمیام
بلندم کرد و بردم
دنیز : ببخشید
هوجو : چته چرا قیافتو پنهون میکنی
یون : هیچی
یونهو: تو تی هستی ( تو کی هستی )
جیا : چگدر جذابی ( چقدر جذابی )
سوهو : پاپا این تیه ( بابا این کیه )
هانی : مامانی چگدر این آگاهه دابه ( مامانی چقدر این آقاهه دافه )
یون : شما ها بچه ی اینایین
میسو : چرا چشمت زخمه
یون : اگه ربط داشت گفته بودم
سوجون : این اونیه که زندگی عموتو نابود کرد
که گوشیم زنگ خوری
شروع مکالمه
یون : آلو
چانسو : سلام یون کجایی
یون : برگشتم کره
چانسو : من اومدم بیا دانشگاه ٪#@& ( داره آدرس میده )
یون : اونجا قبلاً درس خوندم الان میام
چانسو : سریع بیا اهان شب کجا میمونی
یون : بعداً بهت میگم تو کجا میمونی
چانسو : میخواستم بگم اگه جایی نداری بمونی بیا خونه ی من
هوجو : نه ممنون خداحافظ
پایان مکالمه
داشتم حرف میزدم که هوجو گوشیمو گرفت و جواب داد و قطع کرد
یون : بده من
هوجو : کی بود ( عصبی )
یون : چانسو
هوجو : کیه
یون : دوستم تو استرالیا که از بعضیا بهتره
جیا : منسورت تیه ( منظورت کیه )
آیو : منظورش ماییم
هوجو : وضعیت افسردگیت و اختلال عصبیت چطوره
یون : من یادم نبود بیماری قلبی دارم چه برسه به اینا
بلندم کرد و بردم تو ماشین اونا هم اومدن و رفتیم پیش روانپزشک
روانپزشک : آقا شما خوبید
یون : اره مشکل داری با خوب بودن من ( عصبی )
روانپزشک : مشکل عصبی بسیار بدی دارند افسردگیشون........
یون : بنال تا نکشتمت کار دارم ( عصبی )
روانپزشک: افسردگیتون خیلی شدیده تا الان چندبار سعی کردیم خود کشی کنید
یون : ۴۷۷بار خداحافظ
رفتم بیرون و به سمت دانشگاه قبلی رفتم
چانسو : سلام
یون : خب
چانسو : بریم کافه بعدش بار
یون : حله
رفتیم کافه و بعدش رفتیم بار
چان : سلام چیزی میل دارید ............. ارباب لی
یون : چانی
چان : بله
یون : چهارتا ویسکی میخوام
چانسو :..........
✨🐾
یون : هیس آروم باش ( آروم )
یونجی : خودتو آروم نکن تو فقط یه هرزه ای
دستمو کردم تو دهنم و گاز گرفتم
جیمین ،: طبق گفته ی یونجی خودتون آروم نکن
یون : من میرم
هانول : برو الهی که بمیری هرچه زود تر
یون : خفه شید ( عربده )
اون وو : تو با چه اجازه ای .........
یون : شما درک نمیکنید هیچیو فکر میکنید من زندگی خوبی داشتم هه فکرتون افتضاحه من تو این دوسال یه شب خوش نداشتم همش تهدید میشدم شما فکر میکنید بهم خوش گذشته نه اصلا بهم خوش نگذشته بعد از دوسال تونستم فرار کنم اینم شد استقبال شما من هرشب مست میکردم تا خوابم ببره هه ترجیه میدم برم پیش یکی از دوستام رابطه ی من دیگه با شماها تمومه ( عربده)
رفتم بیرون و هوجو پشت سرم میومد
هوجو : یون
یون : چیه
بغلم کردو بوسیدم
دو ساعت بعد
هوجو ولم نمیکرد و همچنان داشت منو میبوسید
هوجو : بیا بریم
یون : نه نمیام
بلندم کرد و بردم
دنیز : ببخشید
هوجو : چته چرا قیافتو پنهون میکنی
یون : هیچی
یونهو: تو تی هستی ( تو کی هستی )
جیا : چگدر جذابی ( چقدر جذابی )
سوهو : پاپا این تیه ( بابا این کیه )
هانی : مامانی چگدر این آگاهه دابه ( مامانی چقدر این آقاهه دافه )
یون : شما ها بچه ی اینایین
میسو : چرا چشمت زخمه
یون : اگه ربط داشت گفته بودم
سوجون : این اونیه که زندگی عموتو نابود کرد
که گوشیم زنگ خوری
شروع مکالمه
یون : آلو
چانسو : سلام یون کجایی
یون : برگشتم کره
چانسو : من اومدم بیا دانشگاه ٪#@& ( داره آدرس میده )
یون : اونجا قبلاً درس خوندم الان میام
چانسو : سریع بیا اهان شب کجا میمونی
یون : بعداً بهت میگم تو کجا میمونی
چانسو : میخواستم بگم اگه جایی نداری بمونی بیا خونه ی من
هوجو : نه ممنون خداحافظ
پایان مکالمه
داشتم حرف میزدم که هوجو گوشیمو گرفت و جواب داد و قطع کرد
یون : بده من
هوجو : کی بود ( عصبی )
یون : چانسو
هوجو : کیه
یون : دوستم تو استرالیا که از بعضیا بهتره
جیا : منسورت تیه ( منظورت کیه )
آیو : منظورش ماییم
هوجو : وضعیت افسردگیت و اختلال عصبیت چطوره
یون : من یادم نبود بیماری قلبی دارم چه برسه به اینا
بلندم کرد و بردم تو ماشین اونا هم اومدن و رفتیم پیش روانپزشک
روانپزشک : آقا شما خوبید
یون : اره مشکل داری با خوب بودن من ( عصبی )
روانپزشک : مشکل عصبی بسیار بدی دارند افسردگیشون........
یون : بنال تا نکشتمت کار دارم ( عصبی )
روانپزشک: افسردگیتون خیلی شدیده تا الان چندبار سعی کردیم خود کشی کنید
یون : ۴۷۷بار خداحافظ
رفتم بیرون و به سمت دانشگاه قبلی رفتم
چانسو : سلام
یون : خب
چانسو : بریم کافه بعدش بار
یون : حله
رفتیم کافه و بعدش رفتیم بار
چان : سلام چیزی میل دارید ............. ارباب لی
یون : چانی
چان : بله
یون : چهارتا ویسکی میخوام
چانسو :..........
✨🐾
۴.۰k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.