Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:¹
از کشتنش لذت نمیبرد پس چاقو رو انتخاب نکرد. چرا باید چاقو رو انتخاب میکرد اینجوری خونش همه جا رو میگرفت و کثیف کاری میشد. پس اسلحه رو برداشت و سمتش نشونه گرفت. ناله های دختر براش مهم نبود به فکر بلایی که سر خانواده ش و خودش آورده بودن بود. گریه هاش هر لحظه بیشتر میشد ممکن بود نظرش عوض شه چون اون قاتل و شرور نبود...
شلیک کرد و نمیتونست بهش نگاه کنه میخواست اسلحه رو توی دستش بزاره تا فکر کنن خود کشی کرده ولی با خودش فکر کرد و اسلحه رو گذاشت کنارش.
_بزار ملت یکم سرگرم شن
وقت نداشت با صدای شلیک هر لحظه ممکن بود مردم و پلیس اونجا بریزن.
با خونسردی کامل از کوچه خارج شد سوار ماشینش شد و ماسکش رو درآورد و حرکت کرد.
سه هفته قبل:
~ا/ت تروخدا درست پاس بده(▫️سون هی. دوست صمیمی ا/ت. کسی که همش دنبال اوپا های خوش تیپ و خوش قیافه س. از نظر مردم: همش دنبال دوست پسره. شغل: بیکارو علاف❗▫️)
_خب بلد نیستم چیکار کنم(▫️ا/ت. مدافع عدالت و حق مردم. از نظر مردم: یه دختر قلدر. شغل: کارگر کافه▫️)
~خاک تو سرت مردیمو نتونستم بسکتبال رو بهت یاد بدیم
ج: این آخر هفتمون هم با مثلا یاد دادن بسکتبال بهت هدر رفت(▫️جیمین: یجورایی دوست صمیمی ا/ت، کسی که همیشه مراقبشه. از نظر مردم: همون پسر خوش قیافه ای که همهی دخترا دنبالشن تا تورش کنن ولی به کسی توجه نمیکنه. شغل: کسی تاحالا سر در نیاورده ❗▫️)
_اصلا من میرم
ج: وایسا باهم بریم سون هی گفتم سر به سرش نزار
~نه اینکه خودت چیزی نگفتی
_شوخی کردم بچه ها. باید زود برم مامان و بابام الانه که قاطی کنن
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
م.ا/ت: اومدی؟ گفتم دیر نکن(▫️مامان ا/ت. کسی که همش گیر میده و به حرف بچه کوچیک تر گوش میده▫️)
_ببخشید..میرم بخوابم فردا باید زود برم
م.ا/ت: کجاا شام نخوردی
✫ولش کن حتما گشنش نیست(▫️می سو. خواهر ا/ت. موجود موذی و یک عدد خراب. از نظر مردم: خوشگل و مظلوم. شغل: بیکار، مفت خور خونه▫️)
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
خدمتکار: آقا صبحانه حاضره
نمیام
خدمتکار: ولی پدرتون گف...
ممنون گفتم نمیام(▫️تهیونگ. یه پسر مظلوم و پاک. از نظر مردم: با پول و زور پدرش زندگی میکنه، جذاب لعنتی. شغل: فعلا بیکار▫️)
یکساعت بعد تهیونگ رفت توی آشپزخونه تا چیزی بخوره
ب. تهیونگ: چرا نیومدی با ما بخوری (▫️پدر تهیونگ. یک آدم پَست. از نظر مردم: دستش به دهنش میرسه، قابل احترامه. شغل: یه تاجر بزرگ▫️)
به نظرتون چطوری میاد؟
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:¹
از کشتنش لذت نمیبرد پس چاقو رو انتخاب نکرد. چرا باید چاقو رو انتخاب میکرد اینجوری خونش همه جا رو میگرفت و کثیف کاری میشد. پس اسلحه رو برداشت و سمتش نشونه گرفت. ناله های دختر براش مهم نبود به فکر بلایی که سر خانواده ش و خودش آورده بودن بود. گریه هاش هر لحظه بیشتر میشد ممکن بود نظرش عوض شه چون اون قاتل و شرور نبود...
شلیک کرد و نمیتونست بهش نگاه کنه میخواست اسلحه رو توی دستش بزاره تا فکر کنن خود کشی کرده ولی با خودش فکر کرد و اسلحه رو گذاشت کنارش.
_بزار ملت یکم سرگرم شن
وقت نداشت با صدای شلیک هر لحظه ممکن بود مردم و پلیس اونجا بریزن.
با خونسردی کامل از کوچه خارج شد سوار ماشینش شد و ماسکش رو درآورد و حرکت کرد.
سه هفته قبل:
~ا/ت تروخدا درست پاس بده(▫️سون هی. دوست صمیمی ا/ت. کسی که همش دنبال اوپا های خوش تیپ و خوش قیافه س. از نظر مردم: همش دنبال دوست پسره. شغل: بیکارو علاف❗▫️)
_خب بلد نیستم چیکار کنم(▫️ا/ت. مدافع عدالت و حق مردم. از نظر مردم: یه دختر قلدر. شغل: کارگر کافه▫️)
~خاک تو سرت مردیمو نتونستم بسکتبال رو بهت یاد بدیم
ج: این آخر هفتمون هم با مثلا یاد دادن بسکتبال بهت هدر رفت(▫️جیمین: یجورایی دوست صمیمی ا/ت، کسی که همیشه مراقبشه. از نظر مردم: همون پسر خوش قیافه ای که همهی دخترا دنبالشن تا تورش کنن ولی به کسی توجه نمیکنه. شغل: کسی تاحالا سر در نیاورده ❗▫️)
_اصلا من میرم
ج: وایسا باهم بریم سون هی گفتم سر به سرش نزار
~نه اینکه خودت چیزی نگفتی
_شوخی کردم بچه ها. باید زود برم مامان و بابام الانه که قاطی کنن
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
م.ا/ت: اومدی؟ گفتم دیر نکن(▫️مامان ا/ت. کسی که همش گیر میده و به حرف بچه کوچیک تر گوش میده▫️)
_ببخشید..میرم بخوابم فردا باید زود برم
م.ا/ت: کجاا شام نخوردی
✫ولش کن حتما گشنش نیست(▫️می سو. خواهر ا/ت. موجود موذی و یک عدد خراب. از نظر مردم: خوشگل و مظلوم. شغل: بیکار، مفت خور خونه▫️)
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
خدمتکار: آقا صبحانه حاضره
نمیام
خدمتکار: ولی پدرتون گف...
ممنون گفتم نمیام(▫️تهیونگ. یه پسر مظلوم و پاک. از نظر مردم: با پول و زور پدرش زندگی میکنه، جذاب لعنتی. شغل: فعلا بیکار▫️)
یکساعت بعد تهیونگ رفت توی آشپزخونه تا چیزی بخوره
ب. تهیونگ: چرا نیومدی با ما بخوری (▫️پدر تهیونگ. یک آدم پَست. از نظر مردم: دستش به دهنش میرسه، قابل احترامه. شغل: یه تاجر بزرگ▫️)
به نظرتون چطوری میاد؟
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۶.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.