hot love ( عشق داغ ) پارت شش
hot love ( عشق داغ ) پارت شش
( جیمین _ + ات. پرستار & )
_ ات اینقدر ناراحت و خسته بود که یکمی دیگه گریه کرد و خوابش برد حس میکردم باید بیشتر بهش اهمیت میدادم
+ اره عاشق شدم من نباید تسلیم عشق بشم اما اخه..... با صدای مثل فرشته جیمین بیدار شدم دیگه رسیده بودیم خیلی قشنگ بود اما دوست داشتم جیمینم منو دوست داشته باشه ( دوباره بغض کرد و گریه کرد )
_ بسه چیشد دوباره ؟ ات خوبی ؟
+ اره دلم برا خانودم تنگ شد یهو
_ ات بیا بریم یه جا ناهار بخوریم
+ من میل ندارم اما تو بخور
_ باشه فعلا بیا بریم
+ دست منو گرف بهش گفتم میشه انقدر بهم نزدیک نشی
_ با حرفش ناراحت شدم چرا نکنه منو واقعا دوست نداره ؟ من دیگه نمیتونم باید به لینا ( اسم دوست دخترش لینا بود )
+ چی شده ناراحت شدی ؟ چرا رفتی تو فکر اخه تو دوست دختر داری و اگر بفهمه ناراحت میشه من اینو اصلا دوست ندارم و دوست ندارم باهات دوست باشم
_ نه م.....من هم نمی..... نمیخوام ( با بغض )
+ جیمین حالت خوبه ؟
_ اره فقط یاد لینا افتادم
+ با این جمله اینقدر حالم بد شد که چشم هام سیاهی رفت .
_ دیدم افتاد رو زمین گفتم ات لطفا ات بیدار شو..... ات ... خواهش میکنم ..... اصلا من تو رو دوست دارم لطفا ( رفتیم بیمارستان )
:::::....ساعت ها بعد .....:::::
+ پا شدم دیدم جیمین بالا سر من داره گریه میکنه با حال بد و نبض کم گفتم چرا گریه میکنی
_ بهوش امد
& خب خدارو شکر فقط باید خیلی استراحت کنن و اصلا کار نکنن و ناراحت هم نشن ( ترکی گفت ولی با مترجم متوجه شدن )
_ باش ممنون
_ عزیزم بیا بریم هتل
+ چرا به من گفتی عزیزم ؟
_ چون دوست داشتم و چون تو رو ...... هق ..... هق ...... دوس .....هق .... دار..... دارم
+( شروع کرد به گریه ) م......هق......منم ول.....ولی تو دوس.....دوست دختر ......هق داری
_ خوب ازش جدا ..... هق .....
میشم ولی دیگه گریه نکن و نارا.... ناراحت نباش ..... هق ..... خوش.....خوشگلم
+ باشه تو هم گریه نکن ( دست جیمین رو محکم گرفت )
_ نمیتونست راه بره
+ براید استایل بغلم کرد و برد تو ماشین باهم رفتیم هتل ولی کل راه داشتیم تو بغل من میخندیدیم و خوش حال بودم
خوب اینم از این امیدوارم خوشتون بیاد این پست شرایط داره و تا کامل نشه پارت بعد رو نمیزارم 🙃🙂
شرایط = ۸ لایک و ۵ کامنت
کپی نشه 💞 لایک یادت نره 😘
#جیمین
#بی_تی_اس
#وانشات
#ارمی
#jimin
#BTS
#army
( جیمین _ + ات. پرستار & )
_ ات اینقدر ناراحت و خسته بود که یکمی دیگه گریه کرد و خوابش برد حس میکردم باید بیشتر بهش اهمیت میدادم
+ اره عاشق شدم من نباید تسلیم عشق بشم اما اخه..... با صدای مثل فرشته جیمین بیدار شدم دیگه رسیده بودیم خیلی قشنگ بود اما دوست داشتم جیمینم منو دوست داشته باشه ( دوباره بغض کرد و گریه کرد )
_ بسه چیشد دوباره ؟ ات خوبی ؟
+ اره دلم برا خانودم تنگ شد یهو
_ ات بیا بریم یه جا ناهار بخوریم
+ من میل ندارم اما تو بخور
_ باشه فعلا بیا بریم
+ دست منو گرف بهش گفتم میشه انقدر بهم نزدیک نشی
_ با حرفش ناراحت شدم چرا نکنه منو واقعا دوست نداره ؟ من دیگه نمیتونم باید به لینا ( اسم دوست دخترش لینا بود )
+ چی شده ناراحت شدی ؟ چرا رفتی تو فکر اخه تو دوست دختر داری و اگر بفهمه ناراحت میشه من اینو اصلا دوست ندارم و دوست ندارم باهات دوست باشم
_ نه م.....من هم نمی..... نمیخوام ( با بغض )
+ جیمین حالت خوبه ؟
_ اره فقط یاد لینا افتادم
+ با این جمله اینقدر حالم بد شد که چشم هام سیاهی رفت .
_ دیدم افتاد رو زمین گفتم ات لطفا ات بیدار شو..... ات ... خواهش میکنم ..... اصلا من تو رو دوست دارم لطفا ( رفتیم بیمارستان )
:::::....ساعت ها بعد .....:::::
+ پا شدم دیدم جیمین بالا سر من داره گریه میکنه با حال بد و نبض کم گفتم چرا گریه میکنی
_ بهوش امد
& خب خدارو شکر فقط باید خیلی استراحت کنن و اصلا کار نکنن و ناراحت هم نشن ( ترکی گفت ولی با مترجم متوجه شدن )
_ باش ممنون
_ عزیزم بیا بریم هتل
+ چرا به من گفتی عزیزم ؟
_ چون دوست داشتم و چون تو رو ...... هق ..... هق ...... دوس .....هق .... دار..... دارم
+( شروع کرد به گریه ) م......هق......منم ول.....ولی تو دوس.....دوست دختر ......هق داری
_ خوب ازش جدا ..... هق .....
میشم ولی دیگه گریه نکن و نارا.... ناراحت نباش ..... هق ..... خوش.....خوشگلم
+ باشه تو هم گریه نکن ( دست جیمین رو محکم گرفت )
_ نمیتونست راه بره
+ براید استایل بغلم کرد و برد تو ماشین باهم رفتیم هتل ولی کل راه داشتیم تو بغل من میخندیدیم و خوش حال بودم
خوب اینم از این امیدوارم خوشتون بیاد این پست شرایط داره و تا کامل نشه پارت بعد رو نمیزارم 🙃🙂
شرایط = ۸ لایک و ۵ کامنت
کپی نشه 💞 لایک یادت نره 😘
#جیمین
#بی_تی_اس
#وانشات
#ارمی
#jimin
#BTS
#army
۱۲.۱k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.