پارت

پارت ۴۱

پادشاه: به عنوان مجازاتت پارک جیمین م.....
ات: لطفا... کاری باهاش نداشته باش.... بغض...
پادشاه: اون باید مجازات بشه ات حتا اگه نمیدوست که تو دختر منی
ات:اما من حتا خودم هم نمیدوستم دخترتونم
چه برسه به جیمین
اصلا عادلانه نیست که مجازاتش کنی
پادشاه: ولی اون تو رو خدمتکار خودش کرده
ات: اره میدونم منو خدمتکار خودش کرده
حتا اگر منو با شلاق زده باشه و همیشه مجبورم
میکرده دستوراشو انجام بدم اره میدونم
ولی من... عاشق شدم

همه ی افرار تو اتاق چشناشون از تعجب
گشاد شده بود
چطور کسی که این بلا ها رو سرش اورده
میتونه تو قلبش باشه

پادشاه: کی این اتفاق افتاد ات
ات: نمیدونم.. ولی میدونم که عاشقشم
پادشاه: همه گی به جز پارک جیمین و دخترم بیرون
افراد تو اتاق: چشم سرورم
پادشاه: جیمین.... سرد....
جیمین: بله سرورم
پادشاه: تو هم به دخترم همین حس رو داری
جیمین: سرورم م....
پادشاه: اره یا نه


بنظرتون جیمین چی میگه 🤔
تو کامنت بهم بگید 😊
لایک یادتون نره ♥
تا پارت بعد بایییییی 👋👋
دیدگاه ها (۱۷)

پارت ۴۲جیمین : من حسی به شاه دخت ندارم با اجازه میخوام برم پ...

پارت 43 خدمتکار : شاه دخت لطفا بیاین بهتون اتاقتون رو نشون ب...

افتخار کنین به خودتون 😂

پارت ۵۲وزیر: سرورم به خاطر گستاخی های پسرم منو ببخشیدجیمین: ...

پارت ۳۹ات: فکر کنم دیگه نمیترسم جیمین: عومم.. افرین ات: رسید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط