دستتون درد نکنه ببخشید به زحمت افتادین. من: نه این چه حرف

دستتون درد نکنه ببخشید به زحمت افتادین. من: نه این چه حرفیه خودم خواستم، اگه با من کاری ندارین من برم حمام. کوک: نه، بفرمایید. من: لباسامو و حولمو برداشتم و رفتم حموم، نمیدونم چرا ولی کمرم رسما داشت میشکست. راوی: همه به جز هه مین توی حال نشسته بودن با هم حرف میزدند و میخندیدن. جیمین: خانم هه مین کجاست؟ کوک: رفتن دوش بگیرن. من: از حمام اومدم بیرون و لباس پوشیدم، کمرم هنوز خوب نشده بود، تازه امروز من کلی کار دارم ای واییی تا یک ساعت دیگه باید برم جایی یه سری کارای اداری باید انجام بدم سریع لباسای بیرونو پوشیدم موهام خشک کردم ارایش کردم وسایل لازممو برداشتم رفتم از پله ها پایین سمت حال تا وارد حال شدم همشون سلام کردن و بلند شدن گفتم بفرمایید، من یه سر باید برم این مدارکارو بدم و چند تا کار اداری انجام بدم و برگردم ممکنه طول بکشه منتظر من نمونید اگر خریدی چیزی خواستین تماس بگیرین من میگیرم میام. جین: نه ممنون ولی ما واسه شام برای شما صبر میکنیم من: نه شما شام بخورید من ممکنه دیر بیام. کوک: حالا تماس میگیریم دیرتون نشه. من: مرسی خدانگهدار. ساعت ۹ رسیدم خونه خیلی خسته بودم از کمر درد