Last night/شب اخر
پارت ششم (اخر)
یه نامه بود.یه نامه از طرف مین هی.با به یاد آوردن مین هی ناخودآگاه یه قطره اشک از چشمام غلتید و افتاد روی کاغذ.
نامه رو باز کردم. محتوای نامه:
(سلام تهیونگا.حدس میزنم وقتی که تو داری این نامه رو میخونی من دیگه نباشم.
ولی خودتو به خاطرش ناراحت نکن.بالاخره هرکسی دیر یا زود میره.منم امروز رفتم.تهیونگا خودتو به خاطر من ناراحت نکن.
برام اشک نریز.میدونی که من روی اون مروارید ها حساسم.پس الکی به خاطر من حدرشون نده.
من به خاطر همه چیز متاسفم ولی تو منو نبخش.هرچی بیشتر ازم بدت بیاد راحت تر میتونی فراموشم کنی.
تهیونگ عشق دیگه برای من معنایی نداره ولی تو چرا.لطفا دوباره عاشق شو.دنبال کسی برو که لیاقتت رو داشته باشه. بهش عشق بِورز.
همونجوری که به من علاقه داشتی به اونم داشته باش حتی بیشتر.ولی مواظب باش.هر کسی لیاقت تو رو نداره. مثل من.من لیاقت تو رو نداشتم.
لیاقت مهربونیات رو نداشتم.لیاقت عشق تو رو نداشتم.
ولی نمیدونم این نامه یا حتی خود من برات ارزش داره یا نه اما میخواستم بگم ممنونم که به زندگیم اومدی و زندگیمو روشن کردی.
عاشقتم روشنایی زندگیم♡♡)(خودم دارم اشک میریزمو اینو مینویسم)
با هر کلمه اشکام بیشتر میشد.چطور میتونست اینجوری باشه._من چجوری بعد تو عاشق بشم.
دِ بگو لعنتی من چجوری بعد تو زندگی کنممممم.
_چرا انقدر خودتو پایین میدونی هاااااا ارزش تو از کل زندگی من بیشتره.
_من..منو ببخش من نمیدونستم که تو داری اینقدر زجر میکشی. من چیکار کردم کاش دستم میشکست و اون لحظه دست روش بلند نمیکردم
۱سال و نیم بعد:
_مین هی ببخشید دیشب نتونستم پیشت بخوام آخه نگهبان قبرستون مچمو گرفت.
پایان
(وی در حال اشک ریختن است)
یه نامه بود.یه نامه از طرف مین هی.با به یاد آوردن مین هی ناخودآگاه یه قطره اشک از چشمام غلتید و افتاد روی کاغذ.
نامه رو باز کردم. محتوای نامه:
(سلام تهیونگا.حدس میزنم وقتی که تو داری این نامه رو میخونی من دیگه نباشم.
ولی خودتو به خاطرش ناراحت نکن.بالاخره هرکسی دیر یا زود میره.منم امروز رفتم.تهیونگا خودتو به خاطر من ناراحت نکن.
برام اشک نریز.میدونی که من روی اون مروارید ها حساسم.پس الکی به خاطر من حدرشون نده.
من به خاطر همه چیز متاسفم ولی تو منو نبخش.هرچی بیشتر ازم بدت بیاد راحت تر میتونی فراموشم کنی.
تهیونگ عشق دیگه برای من معنایی نداره ولی تو چرا.لطفا دوباره عاشق شو.دنبال کسی برو که لیاقتت رو داشته باشه. بهش عشق بِورز.
همونجوری که به من علاقه داشتی به اونم داشته باش حتی بیشتر.ولی مواظب باش.هر کسی لیاقت تو رو نداره. مثل من.من لیاقت تو رو نداشتم.
لیاقت مهربونیات رو نداشتم.لیاقت عشق تو رو نداشتم.
ولی نمیدونم این نامه یا حتی خود من برات ارزش داره یا نه اما میخواستم بگم ممنونم که به زندگیم اومدی و زندگیمو روشن کردی.
عاشقتم روشنایی زندگیم♡♡)(خودم دارم اشک میریزمو اینو مینویسم)
با هر کلمه اشکام بیشتر میشد.چطور میتونست اینجوری باشه._من چجوری بعد تو عاشق بشم.
دِ بگو لعنتی من چجوری بعد تو زندگی کنممممم.
_چرا انقدر خودتو پایین میدونی هاااااا ارزش تو از کل زندگی من بیشتره.
_من..منو ببخش من نمیدونستم که تو داری اینقدر زجر میکشی. من چیکار کردم کاش دستم میشکست و اون لحظه دست روش بلند نمیکردم
۱سال و نیم بعد:
_مین هی ببخشید دیشب نتونستم پیشت بخوام آخه نگهبان قبرستون مچمو گرفت.
پایان
(وی در حال اشک ریختن است)
۲.۵k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.