Last night /شب اخر
پارت پنجم
_یعنی چی که متاسفید.مین هیِ من خوبه مگه نه.بگید که خوبههههه.اون منو هیچوقت تنها نمیذاره. ٪آقای کیم لطفا آروم باشید. _مین هی رو کجا بردید میخوام ببینمش.
از پرستارا که میخواستن جلومو بگیرن رد شدم و رفتم توی همون اتاقی که مین هی رو برده بودند.روش پارچه سفید کشیده بودند.
پرستارا رو که جلوی تختش بودند هل دادم و کنار تختش وایستادم. پارچه رو آروم از روی صورتش برداشتم.خیلی آروم خوابیده بود.
_می..مین هی بلند شو.ب..بلندشو وبگو که این یه شوخیه مگه نه.مین هی قول میدم دیگه اذیتت نکنم تو فقط بلند شو.پارچه رو کامل از روش پس زدم میخواستم براید استایل بغلش کنم که همه ی پرستارا ریختن سرم.
_ولم کنید.میگم ولم کنیددددد.مین هی من هنوز زندست.اون هنوز... که با سوزشی توی گردنم حرفم نصفه کاره موند. سَرم گیج میرفت. دارو خیلی زود اثر خودشو گذاشت.
قبل از این که بیهوش بشم گفتم
_او..ن هنوز زن..دست.و سیاهی مطلق.
وقتی بیدار شدم دیدم روی تختم و سِرُم تو دستمه جیهوپ کنار تخت روی صندلی خوابش برده بود. یکم تکون خوردم تخت صدا داد و جیهوپ بیدار شد.
.(^علامت جیهوپ) ^هی پسر حالت خوبه؟ _امروز چه روزیه؟ ^روز خاکسپاری. _میخوام واسه آخرین بار ببینمش. ^اما... _جیهوپ ^ خیلی خوب با دکتر حرف میزنم.
جیهوپ رفت و پنج دیقه دیگه برگشت.^میتونی بری.
سرمو از توی دستم کشیدم و رفتم توی اتاقی که مین هی بود. پارچه رو از روش کنار زدم.
_ولی تو بهم قول دادی.بهم قول دادی تا آخر پیشم بمونی.کار بدیه که بزنی زیر قولت.تا آخر عمرم عاشقتم. جسم بی جونشو توی بغلم کشیدم.
پنج دیقه ای توی همون حالت موندم واسه آخرین بار صورتمو بردم جلو و بوسه کوچیکی روی لبش کاشتم.لبش سرد بود
_عاشقتم...زندگیم. پارچه رو روی صورتش کشیدمو از اتاق بیرون رفتم.
خاکسپاری تموم شد و همه بهم تسلیت گفتند.اعضا مراقبم بودند و نمیزاشتند تنها بمونم.
شبم کلی اسرار کردند که برم پیششون ولی من قبول نکردم.میخواستم برم خونه.جایی که قبلا مین هی بود.
دلم میخواست تنها باشم.رسوندنم خونه و کلی بهم سفارش کردند که مراقب خودم باشم.رسیدم
خونه درو باز کردم.خونه تاریک بود.حتی به خودم زحمت ندادم که لامپ ها رو روشن کنم.با همون لباسام رفتمو رو مبل دراز کشیدم.
خوابم میومد.دلم میخواست بخوام و هیچ وقت بیدار نشم.ولی بلند شدم رفتم توی اتاق تا لباسامو عوض کنم که یه کاغذ روی میز توجهمو به خودش جلب کرد.رفتم و برش داشتم.
_یعنی چی که متاسفید.مین هیِ من خوبه مگه نه.بگید که خوبههههه.اون منو هیچوقت تنها نمیذاره. ٪آقای کیم لطفا آروم باشید. _مین هی رو کجا بردید میخوام ببینمش.
از پرستارا که میخواستن جلومو بگیرن رد شدم و رفتم توی همون اتاقی که مین هی رو برده بودند.روش پارچه سفید کشیده بودند.
پرستارا رو که جلوی تختش بودند هل دادم و کنار تختش وایستادم. پارچه رو آروم از روی صورتش برداشتم.خیلی آروم خوابیده بود.
_می..مین هی بلند شو.ب..بلندشو وبگو که این یه شوخیه مگه نه.مین هی قول میدم دیگه اذیتت نکنم تو فقط بلند شو.پارچه رو کامل از روش پس زدم میخواستم براید استایل بغلش کنم که همه ی پرستارا ریختن سرم.
_ولم کنید.میگم ولم کنیددددد.مین هی من هنوز زندست.اون هنوز... که با سوزشی توی گردنم حرفم نصفه کاره موند. سَرم گیج میرفت. دارو خیلی زود اثر خودشو گذاشت.
قبل از این که بیهوش بشم گفتم
_او..ن هنوز زن..دست.و سیاهی مطلق.
وقتی بیدار شدم دیدم روی تختم و سِرُم تو دستمه جیهوپ کنار تخت روی صندلی خوابش برده بود. یکم تکون خوردم تخت صدا داد و جیهوپ بیدار شد.
.(^علامت جیهوپ) ^هی پسر حالت خوبه؟ _امروز چه روزیه؟ ^روز خاکسپاری. _میخوام واسه آخرین بار ببینمش. ^اما... _جیهوپ ^ خیلی خوب با دکتر حرف میزنم.
جیهوپ رفت و پنج دیقه دیگه برگشت.^میتونی بری.
سرمو از توی دستم کشیدم و رفتم توی اتاقی که مین هی بود. پارچه رو از روش کنار زدم.
_ولی تو بهم قول دادی.بهم قول دادی تا آخر پیشم بمونی.کار بدیه که بزنی زیر قولت.تا آخر عمرم عاشقتم. جسم بی جونشو توی بغلم کشیدم.
پنج دیقه ای توی همون حالت موندم واسه آخرین بار صورتمو بردم جلو و بوسه کوچیکی روی لبش کاشتم.لبش سرد بود
_عاشقتم...زندگیم. پارچه رو روی صورتش کشیدمو از اتاق بیرون رفتم.
خاکسپاری تموم شد و همه بهم تسلیت گفتند.اعضا مراقبم بودند و نمیزاشتند تنها بمونم.
شبم کلی اسرار کردند که برم پیششون ولی من قبول نکردم.میخواستم برم خونه.جایی که قبلا مین هی بود.
دلم میخواست تنها باشم.رسوندنم خونه و کلی بهم سفارش کردند که مراقب خودم باشم.رسیدم
خونه درو باز کردم.خونه تاریک بود.حتی به خودم زحمت ندادم که لامپ ها رو روشن کنم.با همون لباسام رفتمو رو مبل دراز کشیدم.
خوابم میومد.دلم میخواست بخوام و هیچ وقت بیدار نشم.ولی بلند شدم رفتم توی اتاق تا لباسامو عوض کنم که یه کاغذ روی میز توجهمو به خودش جلب کرد.رفتم و برش داشتم.
۱.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.