یقین کردم که زندگی
یقین کردم که زندگی
بدون عشق قصه ای است بیهوده
و من بدون کسی که خیالم
با نفسهای خوشبویش معطر می شود
آواره ای هستم !
که شلوغی جمعیت را می شکافد
و چشمانِ استهزاگر خفه اش می کنند
بدون عشق قصه ای است بیهوده
و من بدون کسی که خیالم
با نفسهای خوشبویش معطر می شود
آواره ای هستم !
که شلوغی جمعیت را می شکافد
و چشمانِ استهزاگر خفه اش می کنند
- ۸۷
- ۰۴ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط