جمعه

جمعه
گاهی شبیهِ دفترچه ی خاطراتی ست
که هر بار ، گوشه ای لم می دهی و ورقش می زنی .
و چه می چسبد مرورِ خاطراتِ کودکی و آخرِ هفته هایی که در سهل انگاریِ کودکانه گذشت !
کودکی هایی که در هوایِ نابِ خانه ی پدری سپری شد ،
و شیطنت هایی که در دلِ کوچه هایِ خاکی و پر از خاطره ، جا ماند .
جمعه دلگیر نیست !
باید به روزهایِ خوبِ رسیده و نرسیده فکر کرد ،
باید خاطراتِ شیرینِ گذشته را ورق زد .
باید ساده گرفت ،
باید بی خیال بود ...

نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۱)

به سال‌ها بعد فکر می‌کنم!به زیبایی سپیدی موهایمان.میدانستی؟پ...

. و من گاه گاهی دلتنگ خودم میشوموقتی که به یادت خیره به پنج...

تا ببینیم این بادِ بی‌خبر کِی باز با خود و این خوابِ خسته عط...

پدرانمان داریوش گوش میکردندو ما عکس های پروفایلمان را تند تن...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط