آدم ها می گذرند

آدم ها می گذرند
آدم ها از چشم هایم می گذرند
و سایه ی یکایکشان
بر اعماق قلبم می افتد
مگر می شود
از این همه آدم
یکی تو نباشی
لابد من نمی شناسمت
وگرنه بعضی از این چشم ها
این گونه که می درخشند
می توانند چشم های تو باشند
دیدگاه ها (۱۰۰)

کم دارند چیزی کم دارند این حروف این کلمات این جملات این شعر ...

مقصر تویی اگر چشمهایت را درویش کرده بودی من حالا در حسرت نگا...

قرارمون باشه یه عصر بارون خورده ی پاییزی،یه پیاده‌ رویِ خلوت...

دوست نداشتنت کار من نیست حتی موقعی که میدونم فاصله‌ زیادی بی...

عاشقانه های شبنم

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

چپتر ۱۴ _ تولد سایه، مرگ نورداخل محفظه شیشه ای.نفس های بریده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط