زوزه ی گرگ"2
زوزه ی گرگ"2
/به سرباز ها بگو ک آماده باشن...
&بله چشم اگه کاری ندارید من مرخص بشم
/برو
وزیر تعظیم کرد و از اقامتگاه خارج شد
.
همه چیز برای جنگ بزرگی ک در راه بود آماده بود ملکه مین با شنیدن خبر جنگ دوباره حالشون بد میشه پادشاه دستور میده چند طبیب بالای سرش ببرند ملکه مین حالش اصلا خوب نبود و در تب میسوخت....
جنگ 1000 نفر کشته بیشتر از هر قبیله داشت ولی هنوز دست بردار نبود.....100 نفر کم تر از گروه قبیله2 مونده بود ک عقب نشینی کردن و ب جنگی ک خودشون ب راه انداخته بودن پایان دادن....
پسر ملکه مین هم به دنیا آمد و حال ملکه بهتر شده بود ولی همچنان تب داشتن جشن باشکوهی در سرزمین 1 گرگینه ها برگزار شد....همه اون روز به خاطر به دنیا اومدن شاهزاده خوشحال بودن....اسم شاهزاده رو یونگی گزاشتن
درست6 سال بعد از ب دنیا اومدن شاهزاده مین ملکه ایم حامله میشه....پادشاه ایم جشن بزرگی راه می اندازه....درست همون روز جشن خون آشام ها حمله می کنن و جشن خراب میشه بیش از 1000نفر از کل گرگینه ها کشته شدن ولی خون آشام ها هنوز دست بردار نبودن...گروه قبیله 2 گرگینه ها موفق ب کشتن سر دسته ی گروه خون آشام هامیشه و این باعث خراب شدن نقشه ی خون آشام ها شد و خون آشام ها رو مجبور به عقب نشینی کرد..و جنگ پایان یافت..
6دسامبر
ملکه ایم دختری ب دنیا میاره و اسم اون رو ات میزارن و یه جشن خیلی بزرگ راه می اندازن
ادامه دارد...
/به سرباز ها بگو ک آماده باشن...
&بله چشم اگه کاری ندارید من مرخص بشم
/برو
وزیر تعظیم کرد و از اقامتگاه خارج شد
.
همه چیز برای جنگ بزرگی ک در راه بود آماده بود ملکه مین با شنیدن خبر جنگ دوباره حالشون بد میشه پادشاه دستور میده چند طبیب بالای سرش ببرند ملکه مین حالش اصلا خوب نبود و در تب میسوخت....
جنگ 1000 نفر کشته بیشتر از هر قبیله داشت ولی هنوز دست بردار نبود.....100 نفر کم تر از گروه قبیله2 مونده بود ک عقب نشینی کردن و ب جنگی ک خودشون ب راه انداخته بودن پایان دادن....
پسر ملکه مین هم به دنیا آمد و حال ملکه بهتر شده بود ولی همچنان تب داشتن جشن باشکوهی در سرزمین 1 گرگینه ها برگزار شد....همه اون روز به خاطر به دنیا اومدن شاهزاده خوشحال بودن....اسم شاهزاده رو یونگی گزاشتن
درست6 سال بعد از ب دنیا اومدن شاهزاده مین ملکه ایم حامله میشه....پادشاه ایم جشن بزرگی راه می اندازه....درست همون روز جشن خون آشام ها حمله می کنن و جشن خراب میشه بیش از 1000نفر از کل گرگینه ها کشته شدن ولی خون آشام ها هنوز دست بردار نبودن...گروه قبیله 2 گرگینه ها موفق ب کشتن سر دسته ی گروه خون آشام هامیشه و این باعث خراب شدن نقشه ی خون آشام ها شد و خون آشام ها رو مجبور به عقب نشینی کرد..و جنگ پایان یافت..
6دسامبر
ملکه ایم دختری ب دنیا میاره و اسم اون رو ات میزارن و یه جشن خیلی بزرگ راه می اندازن
ادامه دارد...
۶۳۵
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.