ترس من
ترس من
p=4
*ویو ا.ت*
نوشته بود" دانش اموزان مرده *لی روشا. کیم ماریا.*دانش اموزان گمشده*کیم تهیونگ. جئون جونگکوک. پارک رزی. جئون سوفی* " یهو مغرم سوت کشید فقط جئون سوفی رو نمیشناختم بقیشون همون اکیپ سه نفره تو مدرسه بودن ادامه پرونده رو خوندم که فهمیدم یه اردو تو جنگل بوده و این 6نفر یه اکیپ کنجکاو بودن که میرن سمت یه قبرستان که یهو یه نفرین بعد لی روشا و کیم ماریا مردن و جئون سوفی و جئون جونگکوک و کیم تهیونگ و پارک رزی هم گم میشن مغرم سوت کیشید بود که روشا و یا ماریا کین انقدر تو. فکر بودم نفهمیدم کی خوابم برد
*صبح*
*ویو ا.ت*
بیدار شدم بدو بدو حاضر شدم و رفتم پایین صبحونه خوردم و با انجلا رفتم مدرسه رفتم سر کلاس و همون لحظه معلم امد داشتدرس میداد اصلا نفهمیدم هیچی بعد از اینکه زنگ خورد رفتم پیش اون سه نفر خوب بود که امروز لنا نیومده بود رفتم پیششون و گفتم
+روشا یا ماریا کی شما چی هستین سوفی کیه شما چطور از حدودن 400سال پیش زنده هیستین
&اسم سوفی رو نیار
_جونگکوک اروم باش
&بیین دختر خواهر من بخاطر تو و اون ماریا مرد و تو الان داری ازم سوال میپرسی
_جونگکوک میگم اروم باش.... تو اینارو از کجا فهمیدی
+یه پرونده تو کمدم بود منم از کنجکاوی خوندمش برام سواله که روشا یا ماریا یا سوفی کین
_اسم سوفی رو نیار
+خب شما کی هستین چطور زنده این
_ببین اگر یادت باشه بهت گفتم که نزذیک انجلا نشو
+خب
*فلش بک به همون موقعه*
*علامت ماریا ~ علامت سوفی٪*
٪هی بچه ها اینجا رو نگاه کنید اینجا یک قبرستانه
~واو انگار خیلی قدیمی
+هی واقعا خیلی باحاله
_اوه روشا ادم باش یکم
+عه ولم کن من غلط کردم دوست دخترت شدم
_خب غلطی بود که کردی و نمیشه جبرانش کنی
+عه جونگکوک چیزی نمیگی
&چی بگم خب راس میگه
+مارو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم
×بچه اینجا رو نگاه کنین.... این چه زبونی
٪ا.ت تو گفتی زبان های باستانی رو یکم بلدی
+اره یکم
~خب بگو چی نوشته
+... به.. نفرین... سرد... خوش امدین.... کاری میکنم... که دیگر در... این دنیا نباشین.... چند پوزخند شیطانی
~بچه ها... پشت سرتون رو.... دیدن
*همشون برگشتن *
^به نفرین سرد شیطان خوش امدین
+من میترسم
_بچه ها گقتم سه همه میدویدن
_یک.... دو... سه
*همه دویدن ولی انجلا ماریا و. روشا رو میگیره و سوفی هم نفرین بزرگ میکنه بقیشونم نفرینی بین زندگی روح بودن و انسان بودن میکنه همشون میرن یجای*
_بچه ها روشا. ماریا کجان
٪با ما... نبودن
&هی سوفی لطفا چشماتو نبند
٪خدافظ... داداشی
*یهو چشماشو میبنه و ناپدید میشه*
&سوفی... سوفی.. کجا رفت... سوفی
_متاسفم
*همشون باهم گریه میکنن*
*پایان فلش بک*
_تو همون روشایی و ماریا و سوفی هنوز پیداشون نشده
+همش تقصیر من بود.... من نباید اون رو میخوندم
p=4
*ویو ا.ت*
نوشته بود" دانش اموزان مرده *لی روشا. کیم ماریا.*دانش اموزان گمشده*کیم تهیونگ. جئون جونگکوک. پارک رزی. جئون سوفی* " یهو مغرم سوت کشید فقط جئون سوفی رو نمیشناختم بقیشون همون اکیپ سه نفره تو مدرسه بودن ادامه پرونده رو خوندم که فهمیدم یه اردو تو جنگل بوده و این 6نفر یه اکیپ کنجکاو بودن که میرن سمت یه قبرستان که یهو یه نفرین بعد لی روشا و کیم ماریا مردن و جئون سوفی و جئون جونگکوک و کیم تهیونگ و پارک رزی هم گم میشن مغرم سوت کیشید بود که روشا و یا ماریا کین انقدر تو. فکر بودم نفهمیدم کی خوابم برد
*صبح*
*ویو ا.ت*
بیدار شدم بدو بدو حاضر شدم و رفتم پایین صبحونه خوردم و با انجلا رفتم مدرسه رفتم سر کلاس و همون لحظه معلم امد داشتدرس میداد اصلا نفهمیدم هیچی بعد از اینکه زنگ خورد رفتم پیش اون سه نفر خوب بود که امروز لنا نیومده بود رفتم پیششون و گفتم
+روشا یا ماریا کی شما چی هستین سوفی کیه شما چطور از حدودن 400سال پیش زنده هیستین
&اسم سوفی رو نیار
_جونگکوک اروم باش
&بیین دختر خواهر من بخاطر تو و اون ماریا مرد و تو الان داری ازم سوال میپرسی
_جونگکوک میگم اروم باش.... تو اینارو از کجا فهمیدی
+یه پرونده تو کمدم بود منم از کنجکاوی خوندمش برام سواله که روشا یا ماریا یا سوفی کین
_اسم سوفی رو نیار
+خب شما کی هستین چطور زنده این
_ببین اگر یادت باشه بهت گفتم که نزذیک انجلا نشو
+خب
*فلش بک به همون موقعه*
*علامت ماریا ~ علامت سوفی٪*
٪هی بچه ها اینجا رو نگاه کنید اینجا یک قبرستانه
~واو انگار خیلی قدیمی
+هی واقعا خیلی باحاله
_اوه روشا ادم باش یکم
+عه ولم کن من غلط کردم دوست دخترت شدم
_خب غلطی بود که کردی و نمیشه جبرانش کنی
+عه جونگکوک چیزی نمیگی
&چی بگم خب راس میگه
+مارو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم
×بچه اینجا رو نگاه کنین.... این چه زبونی
٪ا.ت تو گفتی زبان های باستانی رو یکم بلدی
+اره یکم
~خب بگو چی نوشته
+... به.. نفرین... سرد... خوش امدین.... کاری میکنم... که دیگر در... این دنیا نباشین.... چند پوزخند شیطانی
~بچه ها... پشت سرتون رو.... دیدن
*همشون برگشتن *
^به نفرین سرد شیطان خوش امدین
+من میترسم
_بچه ها گقتم سه همه میدویدن
_یک.... دو... سه
*همه دویدن ولی انجلا ماریا و. روشا رو میگیره و سوفی هم نفرین بزرگ میکنه بقیشونم نفرینی بین زندگی روح بودن و انسان بودن میکنه همشون میرن یجای*
_بچه ها روشا. ماریا کجان
٪با ما... نبودن
&هی سوفی لطفا چشماتو نبند
٪خدافظ... داداشی
*یهو چشماشو میبنه و ناپدید میشه*
&سوفی... سوفی.. کجا رفت... سوفی
_متاسفم
*همشون باهم گریه میکنن*
*پایان فلش بک*
_تو همون روشایی و ماریا و سوفی هنوز پیداشون نشده
+همش تقصیر من بود.... من نباید اون رو میخوندم
۸.۰k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.