چرا یوسف شوم اینجا مگر یوسف بها دارد

چرا یوسف شوم؟ اینجا مگر یوسف بها دارد؟
چرا موسی شوم؟ اینجا که هر کوری عصا دارد

خوشی ، مستی ، پریشانی ، غم و حسرت ، پشیمانی
بگو گیسویت از این پس برای من چه ها دارد؟

نپرس از من چرا در زندگی اینقدر تنهایم؟
که تنها بودنم یک قصه ی بی انتها دارد

دل دیوانه ام از او نمیداند چه میخواهد
مناجاتش سکوتی تلخ بعد از "ربنا..." دارد

شبی در خواب دیدم بر مزارم اشک میریزی
یقین کردم دل من هم برای خود خدا دارد ....
دیدگاه ها (۲)

اشکال ندارد برو ای یار، سفرخوش یک مشت فقط خاطره بگذار، سفرخ...

مخمل ناز تن ات مرمر جادو هم هستکار دست است و در آن رقص قلم م...

باز در شهر غــــزل، بی سر و سامان شده امدر پــــی ِ قافـــیـ...

به خیال خود شبی که به تو من رسیده بودمهمه باورم تو بودی زهمه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط