ادامه
ادامه
کوک: چی میگی
تهیونگ: الان میدونی سر ا. ت چی اوردی
کوک: اها اون ولش کن ته
تهیونگ: رگشو زده میفهمی
کوک: چ... چی
تهیونگ:همش تقصیر تویه
کوک: مراقبش باش الان میام
تهیونگ قطع کرد
تهیونگ: ا. ت چشاتو نبند بیا برات مواد گرفتم فقط چشاتو نبند
ا. ت: ت... تهیونگ... ب... به ک... کوک بگو متاسفم و د.... دوسش دارم... ب... بخاطر... ه... همه چی م... ممنون
تهیونگ: ا. ت چشاتو نبند الان کوک میاد
(۲٠دقیقه بعد)
کوک
سریع راه افتادمو با اخرین سرعت ۲٠ دقیقه یی رسیدم
کوک: تهیونگ
تهیونگ: برو پیشش و حداقل ازش عذر خواهی کن
کوک: ا. ت چرا همچین کاری با خودت کردی(داد)
ا. ت: ا.... اشکالی نداره کوک... خ... خدافظ
کوک: نهههههه ا. تتتتتت چشاتو باز کن... تنهام نزارررر(گریه)
تهیونگ: اون گفت متاسفهه و دوست داره...
ولی تو باهاش چیکار کردی؟ به جر اینکه سرش داد زدی و قلبشو شکوندی؟(داد)
کوک: ساکت باش تهیونگگگگ... ا. ت متاسفم بخاطر همه چیز.... متاسفم
﴿[(پایان)] ﴾
هی خیلی اخرش غم گین بود🥺
خب نظر بدین برای بعدیا بهتر بنویسم🙂🙃
ولی مثله اینکه تک پارتی بودا شد چند پارتی😂
کوک: چی میگی
تهیونگ: الان میدونی سر ا. ت چی اوردی
کوک: اها اون ولش کن ته
تهیونگ: رگشو زده میفهمی
کوک: چ... چی
تهیونگ:همش تقصیر تویه
کوک: مراقبش باش الان میام
تهیونگ قطع کرد
تهیونگ: ا. ت چشاتو نبند بیا برات مواد گرفتم فقط چشاتو نبند
ا. ت: ت... تهیونگ... ب... به ک... کوک بگو متاسفم و د.... دوسش دارم... ب... بخاطر... ه... همه چی م... ممنون
تهیونگ: ا. ت چشاتو نبند الان کوک میاد
(۲٠دقیقه بعد)
کوک
سریع راه افتادمو با اخرین سرعت ۲٠ دقیقه یی رسیدم
کوک: تهیونگ
تهیونگ: برو پیشش و حداقل ازش عذر خواهی کن
کوک: ا. ت چرا همچین کاری با خودت کردی(داد)
ا. ت: ا.... اشکالی نداره کوک... خ... خدافظ
کوک: نهههههه ا. تتتتتت چشاتو باز کن... تنهام نزارررر(گریه)
تهیونگ: اون گفت متاسفهه و دوست داره...
ولی تو باهاش چیکار کردی؟ به جر اینکه سرش داد زدی و قلبشو شکوندی؟(داد)
کوک: ساکت باش تهیونگگگگ... ا. ت متاسفم بخاطر همه چیز.... متاسفم
﴿[(پایان)] ﴾
هی خیلی اخرش غم گین بود🥺
خب نظر بدین برای بعدیا بهتر بنویسم🙂🙃
ولی مثله اینکه تک پارتی بودا شد چند پارتی😂
۴۹.۰k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.