جیمین ویو
جیمین ویو
دیدم ا.ت نشسته رو تاب منم نشستم کنارش
اهمیتی نداد
ا.ت: جیمین گوشیم کجاست
جیمین: پیش من
ا.ت: میشه بديش
جیمین: شرط داره
ا.ت: چه شرطی
جیمین: یه بوس کوچولو (کیوت)
ا.ت: هوفففف نهههه
جیمین: لطفا(کیوت)
ا.ت: واییییییییییی باشه
ا.ت ویو
رفتم لپشو بوس کردم که با اخم نگام کرد
ا.ت: چیه بوس کردم خوب
جیمین:لبمو بوس کن(اخم)
ا.ت: ای خدا من و قورت بده
رفتم لبش و یه بوسه ی کوچیک زدم خیلی سرد بود برای همین جیمین دستم و گرفت رفتیم داخل عمارت
راستی من نفهمیدم تهیونگ کجاست
ا.ت: جیمین تهیونگ کجاست
جیمین: عمارت خودش
ا.ت: آهان .....راستی گوشیم بده دیگه
جیمین: بیا گوشیت
ا.ت: مرسییییییییییی
جیمین:(خنده)
ا.ت: یاااااا به چی میخندی
جیمین: هیچی
نشستم رو کاناپه و گوشی باز ی کردم نفهمیدم کی و چه شکلی بع این زودی شب شد که جیمین گفت بیا غذا بخور رفتم نشستم و غذا خوردم دوباره نشستم رو کاناپه گوشی بازی کردم که خوابم برد
جیمین ویو
یه نگاهی به ا.ت کردم که دیدم خوابه بغلش کردم و بردمش تو اتاقش رو تخت گذاشتمش خودمم بعد از چند ساعت گرفتم خوابیدم
دیدم ا.ت نشسته رو تاب منم نشستم کنارش
اهمیتی نداد
ا.ت: جیمین گوشیم کجاست
جیمین: پیش من
ا.ت: میشه بديش
جیمین: شرط داره
ا.ت: چه شرطی
جیمین: یه بوس کوچولو (کیوت)
ا.ت: هوفففف نهههه
جیمین: لطفا(کیوت)
ا.ت: واییییییییییی باشه
ا.ت ویو
رفتم لپشو بوس کردم که با اخم نگام کرد
ا.ت: چیه بوس کردم خوب
جیمین:لبمو بوس کن(اخم)
ا.ت: ای خدا من و قورت بده
رفتم لبش و یه بوسه ی کوچیک زدم خیلی سرد بود برای همین جیمین دستم و گرفت رفتیم داخل عمارت
راستی من نفهمیدم تهیونگ کجاست
ا.ت: جیمین تهیونگ کجاست
جیمین: عمارت خودش
ا.ت: آهان .....راستی گوشیم بده دیگه
جیمین: بیا گوشیت
ا.ت: مرسییییییییییی
جیمین:(خنده)
ا.ت: یاااااا به چی میخندی
جیمین: هیچی
نشستم رو کاناپه و گوشی باز ی کردم نفهمیدم کی و چه شکلی بع این زودی شب شد که جیمین گفت بیا غذا بخور رفتم نشستم و غذا خوردم دوباره نشستم رو کاناپه گوشی بازی کردم که خوابم برد
جیمین ویو
یه نگاهی به ا.ت کردم که دیدم خوابه بغلش کردم و بردمش تو اتاقش رو تخت گذاشتمش خودمم بعد از چند ساعت گرفتم خوابیدم
۸.۰k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.