پارت. 28
#پارت. 28
اخر شب سامان زنگ زد و گفت همه چی درست شده و قراره فردا با چند تا کامیون بار هارو ببرن باغ لواسون تا من کارمو کنم
منم بهش گفتم یه کامیون بفرستن دم خونم تا دارو های تقلبی هم ببریم لواسون تا من کارمو انجام بدم و برگردیم
(فردا صبح)
ساعت 4 صبح از خواب بلند شدم و زنگ زدم به سامان ک گفتن دارن میان سمت خونم
بعد اینکه سامان اینا اومدن همه ی دارو هارو بار زدیم و من زود تر از اونا حرکت کردم سمت باغم
حالا بکش ارمان میرزایی، نباید با دم شیر بازی میکردی، من ک کاری بهت نداشتم و داشتم کم کم عاشقت میشدم بد کردی خیلی بد کردی، الانم منم مثل خودت شدم، بی رحم
همزمان با من سامان اینام رسیدن
همه چی حاضر و آماده بود
به سامان گفتم یه آتیش بزرگ برام درست کنه و به کسایی ام ک دارو هارو آورده بودن گفتم بار هارو خالی کنن
خیلی اروم و با احتیاط برند روی جعبه های شرکتشونو باز کردم ک دوباره ببندمشون
دارو های اصلی رو خارج کردم و سوزوندم و دارو های تقلبیرو گذاشتم داخل جعبه ها و دوباره درشو بستم
رو به سامان برگشتم و گفتم:
دارو هارو به تمام داروخونه های شهر و روستا ها میبرید و پخش میکنید
دارو ها شاید تقلبی بودن ولی ضرر آنچنانی نداشتن و مردم چیزیشون نمیشد
(چند روز بعد)
خبرا مثل بمب همه جا ترکیده بود ک آرمان میرزایی بزرگترین و معروف ترین داروساز جهان الان دارو های فیک و وارد بازار کرده و مردم و مریض کرده.
ارمان امروز دادگاه داشت و قرار بود براش پرونده درست کنن و قاضی دستور بده ک قراره چه اتفاقی برای آرمان بیفته
(چند ساعت بعد)
دوباره خبرا تو فضای مجازی پیچید ک آرمان میرزایی به جرم دارو های تقلبی دستگیر و به 6 سال حبس محکوم شد
شاید 6 سال زیاد باشه ولی دل من خنک شد
اخر شب سامان زنگ زد و گفت همه چی درست شده و قراره فردا با چند تا کامیون بار هارو ببرن باغ لواسون تا من کارمو کنم
منم بهش گفتم یه کامیون بفرستن دم خونم تا دارو های تقلبی هم ببریم لواسون تا من کارمو انجام بدم و برگردیم
(فردا صبح)
ساعت 4 صبح از خواب بلند شدم و زنگ زدم به سامان ک گفتن دارن میان سمت خونم
بعد اینکه سامان اینا اومدن همه ی دارو هارو بار زدیم و من زود تر از اونا حرکت کردم سمت باغم
حالا بکش ارمان میرزایی، نباید با دم شیر بازی میکردی، من ک کاری بهت نداشتم و داشتم کم کم عاشقت میشدم بد کردی خیلی بد کردی، الانم منم مثل خودت شدم، بی رحم
همزمان با من سامان اینام رسیدن
همه چی حاضر و آماده بود
به سامان گفتم یه آتیش بزرگ برام درست کنه و به کسایی ام ک دارو هارو آورده بودن گفتم بار هارو خالی کنن
خیلی اروم و با احتیاط برند روی جعبه های شرکتشونو باز کردم ک دوباره ببندمشون
دارو های اصلی رو خارج کردم و سوزوندم و دارو های تقلبیرو گذاشتم داخل جعبه ها و دوباره درشو بستم
رو به سامان برگشتم و گفتم:
دارو هارو به تمام داروخونه های شهر و روستا ها میبرید و پخش میکنید
دارو ها شاید تقلبی بودن ولی ضرر آنچنانی نداشتن و مردم چیزیشون نمیشد
(چند روز بعد)
خبرا مثل بمب همه جا ترکیده بود ک آرمان میرزایی بزرگترین و معروف ترین داروساز جهان الان دارو های فیک و وارد بازار کرده و مردم و مریض کرده.
ارمان امروز دادگاه داشت و قرار بود براش پرونده درست کنن و قاضی دستور بده ک قراره چه اتفاقی برای آرمان بیفته
(چند ساعت بعد)
دوباره خبرا تو فضای مجازی پیچید ک آرمان میرزایی به جرم دارو های تقلبی دستگیر و به 6 سال حبس محکوم شد
شاید 6 سال زیاد باشه ولی دل من خنک شد
۴.۴k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.