love or friend
love or friend
part61
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله؟
تهیونگ: بیا 💐
ا/ت: برای منه؟
تهیونگ:نه برای عممه خب بگیرش
ا/ت: بی ذوق
تهیونگ: عمو اسمت چیه؟
🧑🏻🦰: جینو
تهیونگ: چه اسم خوشگلی چند سالته؟
🧑🏻🦰: 16
ا/ت: واقعا 16 سالته چرا به ما میگی
خاله عمو؟ فقط ده سال ازت بزرگتریم
🧑🏻🦰: دیگه هستین
ا/ت: دوس داری بزرگ بشی چیکاره بشی؟
🧑🏻🦰: دکتر
ا/ت: افرین پسر خوب موفق باشی
تهیونگ: من مطمئنم یه دکتر خوب میشه
🧑🏻🦰: شما لطف دارید
تهیونگ
دو ساعت بعد
جینو ا/ت خواب بودن
تهیونگ: جینو عمو بیدار شو رسیدیم
🧑🏻🦰: اینجا خونمونه؟
تهیونگ: اره مگه نیست؟
🧑🏻🦰:سرم گیج رفت فک کردم نیست
تهیونگ: عمو جان توکه تو همچین خونه ای زندگی میکنی چرا گل میفروختی؟
🧑🏻🦰: من عاشق گلام خودم این گل هارو پرورش میدم میفروشم
تهیونگ: افرین
🧑🏻🦰: مرسی که منو اوردید اتوبوس تا شب نمیومد خب خدافظ
تهیونگ: خدافظ
🧑🏻🦰: یه لحظه عمو
تهیونگ: بله؟
اومد نزدیک دستمو بوس کرد
تهیونگ: چرا اینجوری میکنی؟
🧑🏻🦰: نمیدونم چطور تشکر کنم
تهیونگ: اینکارو نکن
🧑🏻🦰: میشه خاله رو بوس کنم
یه نگاهی به ا/ت کردم
تهیونگ: چه خوابی رفته اره برو بوسش کن
جینو رفت نزدیکش و پیشونیش بوسید
🧑🏻🦰: خدافظ
تهیونگ: خدافظ
ده دقیقه بعد
ا/ت: رسیدیم
تهیونگ: خواب خوش بود؟
ا/ت: خیلی وایسا ببینم جینو رفت یا من داشتم خواب میدیدم
تهیونگ: رفت بوست هم کرد
ا/ت: بوسم کرد؟ خیلی پسر خوبی بود
تهیونگ:خسته که نیستی بریم گردش
ا/ت: نه
تهیونگ: بریم
#فیک
#سناریو
part61
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله؟
تهیونگ: بیا 💐
ا/ت: برای منه؟
تهیونگ:نه برای عممه خب بگیرش
ا/ت: بی ذوق
تهیونگ: عمو اسمت چیه؟
🧑🏻🦰: جینو
تهیونگ: چه اسم خوشگلی چند سالته؟
🧑🏻🦰: 16
ا/ت: واقعا 16 سالته چرا به ما میگی
خاله عمو؟ فقط ده سال ازت بزرگتریم
🧑🏻🦰: دیگه هستین
ا/ت: دوس داری بزرگ بشی چیکاره بشی؟
🧑🏻🦰: دکتر
ا/ت: افرین پسر خوب موفق باشی
تهیونگ: من مطمئنم یه دکتر خوب میشه
🧑🏻🦰: شما لطف دارید
تهیونگ
دو ساعت بعد
جینو ا/ت خواب بودن
تهیونگ: جینو عمو بیدار شو رسیدیم
🧑🏻🦰: اینجا خونمونه؟
تهیونگ: اره مگه نیست؟
🧑🏻🦰:سرم گیج رفت فک کردم نیست
تهیونگ: عمو جان توکه تو همچین خونه ای زندگی میکنی چرا گل میفروختی؟
🧑🏻🦰: من عاشق گلام خودم این گل هارو پرورش میدم میفروشم
تهیونگ: افرین
🧑🏻🦰: مرسی که منو اوردید اتوبوس تا شب نمیومد خب خدافظ
تهیونگ: خدافظ
🧑🏻🦰: یه لحظه عمو
تهیونگ: بله؟
اومد نزدیک دستمو بوس کرد
تهیونگ: چرا اینجوری میکنی؟
🧑🏻🦰: نمیدونم چطور تشکر کنم
تهیونگ: اینکارو نکن
🧑🏻🦰: میشه خاله رو بوس کنم
یه نگاهی به ا/ت کردم
تهیونگ: چه خوابی رفته اره برو بوسش کن
جینو رفت نزدیکش و پیشونیش بوسید
🧑🏻🦰: خدافظ
تهیونگ: خدافظ
ده دقیقه بعد
ا/ت: رسیدیم
تهیونگ: خواب خوش بود؟
ا/ت: خیلی وایسا ببینم جینو رفت یا من داشتم خواب میدیدم
تهیونگ: رفت بوست هم کرد
ا/ت: بوسم کرد؟ خیلی پسر خوبی بود
تهیونگ:خسته که نیستی بریم گردش
ا/ت: نه
تهیونگ: بریم
#فیک
#سناریو
۲۳.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.