love or friend
love or friend
part60
تهیونگ: بیا یکم پیشم باش
ا/ت: باشه
تهیونگ: ما از وقتی که ازدواج کردیم باهم بیرون نرفتیم
ا/ت: امشب بریم
تهیونگ: باشه میریم هرجایی که بگی
ا/ت: چقدر دوسم داری؟
تهیونگ: خیلی
ا/ت: پس مطمئنی اینقدر زود جوابمو میدی
تهیونگ: اره مطمئنم تو همون ا/ت قبلی هستی و هیچ فرقی نکردی
ا/ت: میشه حرف گذشته رو نزنیم
تهیونگ: چشم این روزا باهم نیایم شرکت هروز بریم بیرون باهم
ا/ت: مگه میشه؟
تهیونگ: فکرشو کن اره میشه چرا نشه؟
ا/ت: میشه بغلت کنم
تهیونگ: اره بیا بغلم
رفتم بغلش کردم
تهیونگ: اصلا بیا از همین الان بریم
دستمو گرفت و رفتیم تو ماشین
چتد دقیقه بعد
ا/ت: چرا داری از شهر خارج میشی؟
تهیونگ: میخوایم بریم سفر
ا/ت: چی؟
تهیونگ: همین که شنیدی
ا/ت: خب چیزی همراهمون نیست
تهیونگ: همه چیز اونجایی که میخوام ببرمت هست
ا/ت: تو دیوونه ای
تهیونگ: اره دیوونه توام چرا اینقدر اینجا شلوغه؟
ا/ت: تصادف شده؟
تهیونگ: نمیدونم
ا/ت: بزار من برم
تهیونگ: باشه من همینجا صبر میکنم
رفتم جلو
یه پسره با یه مرد داشت دعوا میکرد رفتم پیششون
ا/ت: چیشده
👱🏻♂️: به شما چه ربطی داره؟
ا/ت: یعنی چی اقا نمیبینی چی شده شما راه گرفتین
رفتم پیش پسره
ا/ت: عزیزم چیشده؟
🧑🏻🦰: من با عمو کاری نداشتم رفتم گفتم ازم گل میخری او هم خرید نکرد و از ماشینش پیاده شد و کتکم زد ولی من کاری باهاش ندارم
👱🏻♂️: تو غلط کردی اومدی
ا/ت: هیی اقا این چه طرز رفتاره خب گل نمیخوای نخر چرا دعوا راه میندازی؟
👱🏻♂️: دوس دارم دعوا راه بندازم ببینم جلو دارم کیه تو میخوای جلودارم بشی من دلم نمیخواد با خانم خوشگلی مثل شما دعوا کنم دوس دارم بریم یه جایی که تنها باشیم
تهیونگ: هویی دیوونه میخوای میخوای من باهات بیام اونجا
👱🏻♂️: شما کی هستید؟
تهیونگ: جلودارت گفتی کسی جلودارت نمیشه ولی من میخوام باشم
ا/ت: تهیونگا اروم باش
یه نفر از اونجا گفت: پلیس اومد
مرده سریع فرار کرد
تهیونگ: بریم
ا/ت: تهیونگ ببخشید
تهیونگ: بریم
ا/ت: گفتم ببخشید
تهیونگ: از دستت ناراحت نیستم
ا/ت: میشه این اقا پسر هم با خودمون ببریم میگه فردا مدرسه داره
تهیونگ: باشه بریم
🧑🏻🦰: مرسی عمو
تهیونگ: خواهش میکنم
🧑🏻🦰: عمو میشه یه لحظه بیاید خاله شما برید تو ماشین
ا/ت: باشه
تهیونگ: چیشده؟
🧑🏻🦰: عمو بیا این گل ها برای شما بده به خاله
تهیونگ: مرسی بریم
🧑🏻🦰: بریم
#فیک
#سناریو
part60
تهیونگ: بیا یکم پیشم باش
ا/ت: باشه
تهیونگ: ما از وقتی که ازدواج کردیم باهم بیرون نرفتیم
ا/ت: امشب بریم
تهیونگ: باشه میریم هرجایی که بگی
ا/ت: چقدر دوسم داری؟
تهیونگ: خیلی
ا/ت: پس مطمئنی اینقدر زود جوابمو میدی
تهیونگ: اره مطمئنم تو همون ا/ت قبلی هستی و هیچ فرقی نکردی
ا/ت: میشه حرف گذشته رو نزنیم
تهیونگ: چشم این روزا باهم نیایم شرکت هروز بریم بیرون باهم
ا/ت: مگه میشه؟
تهیونگ: فکرشو کن اره میشه چرا نشه؟
ا/ت: میشه بغلت کنم
تهیونگ: اره بیا بغلم
رفتم بغلش کردم
تهیونگ: اصلا بیا از همین الان بریم
دستمو گرفت و رفتیم تو ماشین
چتد دقیقه بعد
ا/ت: چرا داری از شهر خارج میشی؟
تهیونگ: میخوایم بریم سفر
ا/ت: چی؟
تهیونگ: همین که شنیدی
ا/ت: خب چیزی همراهمون نیست
تهیونگ: همه چیز اونجایی که میخوام ببرمت هست
ا/ت: تو دیوونه ای
تهیونگ: اره دیوونه توام چرا اینقدر اینجا شلوغه؟
ا/ت: تصادف شده؟
تهیونگ: نمیدونم
ا/ت: بزار من برم
تهیونگ: باشه من همینجا صبر میکنم
رفتم جلو
یه پسره با یه مرد داشت دعوا میکرد رفتم پیششون
ا/ت: چیشده
👱🏻♂️: به شما چه ربطی داره؟
ا/ت: یعنی چی اقا نمیبینی چی شده شما راه گرفتین
رفتم پیش پسره
ا/ت: عزیزم چیشده؟
🧑🏻🦰: من با عمو کاری نداشتم رفتم گفتم ازم گل میخری او هم خرید نکرد و از ماشینش پیاده شد و کتکم زد ولی من کاری باهاش ندارم
👱🏻♂️: تو غلط کردی اومدی
ا/ت: هیی اقا این چه طرز رفتاره خب گل نمیخوای نخر چرا دعوا راه میندازی؟
👱🏻♂️: دوس دارم دعوا راه بندازم ببینم جلو دارم کیه تو میخوای جلودارم بشی من دلم نمیخواد با خانم خوشگلی مثل شما دعوا کنم دوس دارم بریم یه جایی که تنها باشیم
تهیونگ: هویی دیوونه میخوای میخوای من باهات بیام اونجا
👱🏻♂️: شما کی هستید؟
تهیونگ: جلودارت گفتی کسی جلودارت نمیشه ولی من میخوام باشم
ا/ت: تهیونگا اروم باش
یه نفر از اونجا گفت: پلیس اومد
مرده سریع فرار کرد
تهیونگ: بریم
ا/ت: تهیونگ ببخشید
تهیونگ: بریم
ا/ت: گفتم ببخشید
تهیونگ: از دستت ناراحت نیستم
ا/ت: میشه این اقا پسر هم با خودمون ببریم میگه فردا مدرسه داره
تهیونگ: باشه بریم
🧑🏻🦰: مرسی عمو
تهیونگ: خواهش میکنم
🧑🏻🦰: عمو میشه یه لحظه بیاید خاله شما برید تو ماشین
ا/ت: باشه
تهیونگ: چیشده؟
🧑🏻🦰: عمو بیا این گل ها برای شما بده به خاله
تهیونگ: مرسی بریم
🧑🏻🦰: بریم
#فیک
#سناریو
۳۰.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.