part 116
#part_116
#رها
رها-نه برای چی برگردیم دلسا به خاطر تو اومده توعم که بدت نمیاد پیشت باشه برای چی بری؟
طاها-رها....
رها-همین که شنفتی همینجا میمونی درضمن حق نداری به جای من تصمیم بگیری خودت گفتی هرچی بین ما بوده تموم شده پس چی کاره منی که میگی چیکار کنم چی کار نکنم؟
مبین-طاها کاریش نداشته باش بزار بره الان عصبانید فردا حرف میزنی
با این حرف مبین طاها کشید کنار و منم از اتاق اومدم بیرون
رفتم تو اون یکی اتاق و خودمو انداختم رو تخت
سعی کردم مثل قبل باشم یه دختر از جنس سنگ
اشکامو کنار زدم
دیگه حق نداشتم گریه کنم
با صدای گوشیم از جام بلند شدم و رفتم توی بالکن مامانم بود
نشستم روی زمین و پاهامو از میله ها آویزون کردم تلفن جواب دادم
رها-مامان
مامان-جانم
رها-دلم برات تنگ شده
مامان-منم عزیزم
رها-کاش بودی
مامان-نمیخوای برگردی؟
رها-دلم میخواد اما خودت همیشه میگی قوی باش میدون خالی نکن پس باید بمونم دیگه
مامان-اره دختر من قویه
رها-مامان عشق یک طرفه یعنی چی؟
مامان-یعنی جونت برای یکی بره اما اون حتی تو رو نبینه یعنی یه لبخند سادش روزتو بسازه اما اشکای تو به چشمشم نیاد یعنی حاضر باشی جونتو براش بدی اما اون حتی تورم نشناسه
رها-حالا رقیب عشقی یعنی چی؟
مامان-یعنی کسی که دلت میخواد بدترین بال های دنیا سرش بیاد اصلا از روی زمین محو شه اما با رفتن اون معلوم نیس چه بلایی سر عشقت بیاد پس ترجیح میدی تمام عذابا رو خودت بکشی اما یه اخمم نیاد رو پیشونی عشقت
رها-چقدر سخته این عشق فکر میکردم فقط شیرینی داره
مامان-نه فقط درده اما درداشم شیرینه فهمیدن و درک اینا یعنی بزرگ شدی
رها-کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدم
مامان-حالت خوبه؟
رها-نه دارم از درد میمیرم
مامان-رها یه بار عاشق شدن ته دنیا نیست هر آدمی میتونی بار ها عاشق شه سخته اما با اومدن عشق جدید میتونی عشق قبلی کمرنگ تر کنی
رها-شاید نمیدونم
مامان-دختر من از پس هر چیزی بر میاد
رها-مامان خوابم میاد
مامان-برو بخواب عزیزم شبت بخیر
رها-شب بخیر
گوشی خاموش کردم و همونجا تو بالکن زانومو بغل کردم و خوابیدم
سرمای هوا آتیش دلمو کمتر میکرد
شاید اینطور کمتر درد حس میکردم
کاش میشد دیگه صبح نمیدیدم
#شکلات_تلخ
#رها
رها-نه برای چی برگردیم دلسا به خاطر تو اومده توعم که بدت نمیاد پیشت باشه برای چی بری؟
طاها-رها....
رها-همین که شنفتی همینجا میمونی درضمن حق نداری به جای من تصمیم بگیری خودت گفتی هرچی بین ما بوده تموم شده پس چی کاره منی که میگی چیکار کنم چی کار نکنم؟
مبین-طاها کاریش نداشته باش بزار بره الان عصبانید فردا حرف میزنی
با این حرف مبین طاها کشید کنار و منم از اتاق اومدم بیرون
رفتم تو اون یکی اتاق و خودمو انداختم رو تخت
سعی کردم مثل قبل باشم یه دختر از جنس سنگ
اشکامو کنار زدم
دیگه حق نداشتم گریه کنم
با صدای گوشیم از جام بلند شدم و رفتم توی بالکن مامانم بود
نشستم روی زمین و پاهامو از میله ها آویزون کردم تلفن جواب دادم
رها-مامان
مامان-جانم
رها-دلم برات تنگ شده
مامان-منم عزیزم
رها-کاش بودی
مامان-نمیخوای برگردی؟
رها-دلم میخواد اما خودت همیشه میگی قوی باش میدون خالی نکن پس باید بمونم دیگه
مامان-اره دختر من قویه
رها-مامان عشق یک طرفه یعنی چی؟
مامان-یعنی جونت برای یکی بره اما اون حتی تو رو نبینه یعنی یه لبخند سادش روزتو بسازه اما اشکای تو به چشمشم نیاد یعنی حاضر باشی جونتو براش بدی اما اون حتی تورم نشناسه
رها-حالا رقیب عشقی یعنی چی؟
مامان-یعنی کسی که دلت میخواد بدترین بال های دنیا سرش بیاد اصلا از روی زمین محو شه اما با رفتن اون معلوم نیس چه بلایی سر عشقت بیاد پس ترجیح میدی تمام عذابا رو خودت بکشی اما یه اخمم نیاد رو پیشونی عشقت
رها-چقدر سخته این عشق فکر میکردم فقط شیرینی داره
مامان-نه فقط درده اما درداشم شیرینه فهمیدن و درک اینا یعنی بزرگ شدی
رها-کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدم
مامان-حالت خوبه؟
رها-نه دارم از درد میمیرم
مامان-رها یه بار عاشق شدن ته دنیا نیست هر آدمی میتونی بار ها عاشق شه سخته اما با اومدن عشق جدید میتونی عشق قبلی کمرنگ تر کنی
رها-شاید نمیدونم
مامان-دختر من از پس هر چیزی بر میاد
رها-مامان خوابم میاد
مامان-برو بخواب عزیزم شبت بخیر
رها-شب بخیر
گوشی خاموش کردم و همونجا تو بالکن زانومو بغل کردم و خوابیدم
سرمای هوا آتیش دلمو کمتر میکرد
شاید اینطور کمتر درد حس میکردم
کاش میشد دیگه صبح نمیدیدم
#شکلات_تلخ
۵۶.۲k
۰۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.