part

#part_115
#رها
وقتی رسیدیم خونه رفتم تو اتاق چمدونمو جمع کردم
طاها-کجا؟
رها-میرم اون یکی اتاق
طاها-برای چی؟
رها-منو تو که رابطه ای نداریم دلیل نمیبینم باهم تو یه اتاق باشیم
طاها-رها مسخره بازی در نیار
رها-ببین زیر حرف خودت نزن گفتی تموم شد یعنی تموم شد
طاها-من اون موقع عصبانی بودم
رها-منم الان عصبانیم
طاها-پس بیا الان تصمیم نگیریم
رها-یه حرفی زدی پس مرد باش و زیر حرفت نزن
یهو رفت جلوی در وایساد
طاها-رها از این در پاتو بزاری بیرون دیگه نه من نه تو
رها-دیگه منو تویی وجود نداره
خواستم درو باز کنم که شکیب زودتر از من اومد تو فریالم پشت سرش بود
شکیب-چتونه شما دوتا؟
رها-هیچی فقط من میخوام برم تو اون یکی اتاق
فریال-برای چی؟
نازی-دلسا
رها-آخ قربون دهنت یکی بالاخره فهمید من دردم چیه
نازی-درد چیه دیگه؟ دلسا اومده اینجا
طاها-برای چی؟
نازی-نمیدونم زنگ زد گفت اومد کیش لکیشن بفرستم بیاد اینجا
طاها-مهم نیست منو رها فردا برمیگردیم
#شکلات_تلخ
سیلام چطورید خوبید ؟ بدون من خوش گذشت ؟
دیدگاه ها (۰)

#part_116 #رها رها-نه برای چی برگردیم دلسا به خاطر تو اومده ...

#part_117 #طاهابا حس کردن بالا و پایین شدن تخت چشمامو باز کر...

#par_114 #طاها داشتم تو خیابون قدم میزدم بدجور دلم گرفته بو...

#part_113 #نازی رها که برگشت طاها باهاش نبود قیافش خیلی گرفت...

𝓜𝔂 𝓛𝓲𝓽𝓽𝓵𝓮 𝓡𝓸𝓼𝓮𝓶𝓪𝓻𝔂 𝓕𝓲𝓬پارت نهم

چند شاتیچهار عاشق دیوونهشات ۲از زبان راوی:اون دوتا پسر که مع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط