پارت ۱۰۱ آخرین تکه قلبم
#پارت_۱۰۱ #آخرین_تکه_قلبم
آهو:
رزهای سرخ رو پر پر کردم،اشکم قبرشو حسابی خیس کرده بود.
با خوردن زنگ تلفنم از روی سنگ قبر بلند شدم.
با دیدن my sia تماسو برقرار کردم و گوشیو گذاشتم رو گوشم :
_الو سیا
_الو آهو این پیری از اونجا در اومد.
_الان میام منم مراقب باش نفهمه داری تعقیبش میکنی،راستی
_جونم؟
_ممکنه اون زنیکه ببینه از پشت پنجره پس خیلی محتاط باش.
از جام بلند شدم و هدفون و انداختم دور گردنم.
گوشی رو هم توی جیبم گذاشتم.
برگشتم که دیدم به دختره ای زل زده بهم.
متعجب نگاش کردم و گفتم:
_چیزی شده؟کاری دارید؟
متعجب اومد سمتم و گفت:
_این قبر کیه که داشتید براش گریه می کردید؟
_به شما ارتباطی داره؟
_آره به من مربوط می شه.
پوزخندی زدم و گفتم:
_چه ربطی اونوقت؟
_این قبر پدر منه!
چی میگفت؟
_حالت خوشه؟معلوم هست چی میگی؟
اخم کرد و گفت:
_آره اینجا قبر پدر منِ!درست شنیدی و منتظرم ببینم شما کی هستید که واسه بابای من گریه می کردید؟
مغزم سوت کشید،حس کردم سرم داره گیج میره!
به قبر بابا اشاره کردم و گفتم:
_این قبرو می گی؟
خیلی جدی و با اطمینان گفت:
_آره ،اون دفعه ام با یه پسره دیدمتون که اومده بودید سر قبر بابام،میشه بگید با بابای من چه نسبتی دارید؟
احساس کردم همین الانه که بیوفتم .
برای جلو گیری از این حالت خودم نشستم کنارقبر بابا،چی می شنیدم من؟!مگه ممکن بود؟محاله!بابای من؟!اسطوره ی زندگی من،قهرمان من،الگو و تنها عشق و تکیه گاه من؟محال بود
نگران نشست کنارم و گفت:
_حالت خوبه؟چیشدی؟
یعنی این دختره خواهر منه؟!
بازی اون پیر خرفت بود،آره خودشه اینا میخوان منو از هدفای بابام دور کنند!
دختر رو هل دادم و گفتم:
_برو به اون پیر خرفت بگو کور خونده اگه فکر کرده گولشو میخورم!من که می دونم کی هستی؟این بازی جدیدشه اما بهش بگو آهو بچه که بوده بازیاشو کرده ولی اگه بخواد بازی کنه هیشکی حریفش نمی شه!
با اخم اومد طرفم و گفت:
_من نمی دونم داری چی میگی؟از این حرفایی که زدی یک کلمه ام نفهمیدم،سوال منو درست جواب بده تو با بابای من چه سنمی داری که براش گریه کردی؟
داد زدم:
_بابا بابا نکن برا منا!بابای من فقط یه دختر داره که منم،فقط یه بچه داره،فقط یه دونه!من یه دونه دختر بابامم،باباتو نمی دونم کیه ولی اینجا اینجایی که بابای من خاکه به اون پیر خرفت فهمیدی که چیو باید بگی؟اگه نفهمیدی دوباره بگم؟
پوزخندی زد و گفت:
_بابات؟چی داری میگی؟مطمئنی قبرو اشتباه نگرفتی؟!من دختر اولشم .. نمی دونم آهو دیگه از کجا درومد!
چی داشت میگفت یعنی من تک دختر بابام نبودم؟نه محاله بازی اون پیر خرفت..
از جام بلند شدم،پوزخند زدم و گفتم:
_برو رد کارت دختر جون تو بازیگر خوبی هسی اما من خر نیستم!
آهو:
رزهای سرخ رو پر پر کردم،اشکم قبرشو حسابی خیس کرده بود.
با خوردن زنگ تلفنم از روی سنگ قبر بلند شدم.
با دیدن my sia تماسو برقرار کردم و گوشیو گذاشتم رو گوشم :
_الو سیا
_الو آهو این پیری از اونجا در اومد.
_الان میام منم مراقب باش نفهمه داری تعقیبش میکنی،راستی
_جونم؟
_ممکنه اون زنیکه ببینه از پشت پنجره پس خیلی محتاط باش.
از جام بلند شدم و هدفون و انداختم دور گردنم.
گوشی رو هم توی جیبم گذاشتم.
برگشتم که دیدم به دختره ای زل زده بهم.
متعجب نگاش کردم و گفتم:
_چیزی شده؟کاری دارید؟
متعجب اومد سمتم و گفت:
_این قبر کیه که داشتید براش گریه می کردید؟
_به شما ارتباطی داره؟
_آره به من مربوط می شه.
پوزخندی زدم و گفتم:
_چه ربطی اونوقت؟
_این قبر پدر منه!
چی میگفت؟
_حالت خوشه؟معلوم هست چی میگی؟
اخم کرد و گفت:
_آره اینجا قبر پدر منِ!درست شنیدی و منتظرم ببینم شما کی هستید که واسه بابای من گریه می کردید؟
مغزم سوت کشید،حس کردم سرم داره گیج میره!
به قبر بابا اشاره کردم و گفتم:
_این قبرو می گی؟
خیلی جدی و با اطمینان گفت:
_آره ،اون دفعه ام با یه پسره دیدمتون که اومده بودید سر قبر بابام،میشه بگید با بابای من چه نسبتی دارید؟
احساس کردم همین الانه که بیوفتم .
برای جلو گیری از این حالت خودم نشستم کنارقبر بابا،چی می شنیدم من؟!مگه ممکن بود؟محاله!بابای من؟!اسطوره ی زندگی من،قهرمان من،الگو و تنها عشق و تکیه گاه من؟محال بود
نگران نشست کنارم و گفت:
_حالت خوبه؟چیشدی؟
یعنی این دختره خواهر منه؟!
بازی اون پیر خرفت بود،آره خودشه اینا میخوان منو از هدفای بابام دور کنند!
دختر رو هل دادم و گفتم:
_برو به اون پیر خرفت بگو کور خونده اگه فکر کرده گولشو میخورم!من که می دونم کی هستی؟این بازی جدیدشه اما بهش بگو آهو بچه که بوده بازیاشو کرده ولی اگه بخواد بازی کنه هیشکی حریفش نمی شه!
با اخم اومد طرفم و گفت:
_من نمی دونم داری چی میگی؟از این حرفایی که زدی یک کلمه ام نفهمیدم،سوال منو درست جواب بده تو با بابای من چه سنمی داری که براش گریه کردی؟
داد زدم:
_بابا بابا نکن برا منا!بابای من فقط یه دختر داره که منم،فقط یه بچه داره،فقط یه دونه!من یه دونه دختر بابامم،باباتو نمی دونم کیه ولی اینجا اینجایی که بابای من خاکه به اون پیر خرفت فهمیدی که چیو باید بگی؟اگه نفهمیدی دوباره بگم؟
پوزخندی زد و گفت:
_بابات؟چی داری میگی؟مطمئنی قبرو اشتباه نگرفتی؟!من دختر اولشم .. نمی دونم آهو دیگه از کجا درومد!
چی داشت میگفت یعنی من تک دختر بابام نبودم؟نه محاله بازی اون پیر خرفت..
از جام بلند شدم،پوزخند زدم و گفتم:
_برو رد کارت دختر جون تو بازیگر خوبی هسی اما من خر نیستم!
۱۲۲.۵k
۲۸ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.