Part

#Part234
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

از روزی که اومدم حتی کمبود کوچکترین وسیله ای رو حس نکردم
انگار سالهاست توی این خونه زندگی میکنم
ممنونم از سام از این مرد واقعاً مرد!
دلم خواست امروز یه شروع برای هر دوتامون باشه

اون پیش قدم شد و من میخوام ادامش بدم
رفتم جلو میز توالت جوبی که ست تخت و خواب و کمد بود
کشو اول رو کشیدم که کلی وسیله ی آرایش داخلش بود
اول برس و سشوار رو در آوردم و موهای بلندم رو سشوار کشیدم
موهای لخت بعضی وقتها عذاب علیمِ ولی وقتهایی که عجله داری هم یکی از بزرگترین نعمت های خداست چون فقط با خشک کردنش یریع لخت و صاف میوفته رو شونه هات
لبخندی به موهام زدم و رفتم سراغ کرم و خط چشم و ریمل و رژ لب

اوووم ببین چی اینجاست
یه رژ لب زرشکی مخملی
رژ لب رو در آوردم و رو لبام کشیدم نفس عمیقی کشیدم

نمیدونم چرا از رژ لب زرشکی انرژی میگیرم
بعد از تموم شدن کارم نگاهی به صورتم انداختم اوووم عالیه

بعد مدتها با دیدن خودم تو آیینه لبخندی زدم
یه پیراهن طوسی پوشیدم و
لاک زرشکی رو برداشتم و شروع کردم به زدن رو ناخونهای دستم
عطری که همیشه میزدم جلو میز بغل اتکلن سام گذاشته شده بود برش داشتم و رو خودم خالیش کردم

رفتم اتاق لباسها و یه صندل طلایی مشکی درآوردم و یه گردنبند طلایی و گوشواره و انگشتر برداشتم
تو ایینه ی قدی که تو اتاق بود نگاهی به خودم انداختم
صدای سام رو شنیدم که صدام میزد
از اتاق زدم بیرون پشتش به من بود و داشت میرفت سمت اتاقمون
دیدگاه ها (۱)

#Part235#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 چرا هر اتفاقی میوف...

#Part235#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 رفتیم پایین که مام...

#Part233#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 جیغی کشید که سریع ...

#Part232#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 _ آه شیریــن لعنتـ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_221_تولدت مبارک دخترم! ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط