🌺 این کارش بی دردسر نبود .یک بار بهش شک می کنند . می گفت
🌺 این کارش بی دردسر نبود .یک بار بهش شک می کنند . میگفت : « توی ترکیه به من مشکوک شدند .معلوم بود پاسپورتم را پاک کرده ام و زیاد رفته ام سوریه .
🌺حرف و حدیث های زیادی از زندان ترکیه شنیده بودم که مو به تن آدم راست میکرد. مجبورم شدم بروم سبیل نگهبان های مرزی را چرب کنم تا ولم کنند . »
🌺آن روزها توی ارومیه حرف بر سر این بود که لابد حمید پولش را گم کرده که نتوانسته خبری از خودش برساند یا برگردد بیاید ایران .
🌺میگفت: « باورت میشود من خبر نداشتم ایران انقلاب شده؟»
می آید لب مرز و منتظر آقا مهدی میشود ومیبیند ...
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان #حمید_باکری #بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#خاص #جذاب #هنر_عکاسی #عکس #عکس_نوشته
🌺حرف و حدیث های زیادی از زندان ترکیه شنیده بودم که مو به تن آدم راست میکرد. مجبورم شدم بروم سبیل نگهبان های مرزی را چرب کنم تا ولم کنند . »
🌺آن روزها توی ارومیه حرف بر سر این بود که لابد حمید پولش را گم کرده که نتوانسته خبری از خودش برساند یا برگردد بیاید ایران .
🌺میگفت: « باورت میشود من خبر نداشتم ایران انقلاب شده؟»
می آید لب مرز و منتظر آقا مهدی میشود ومیبیند ...
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان #حمید_باکری #بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#خاص #جذاب #هنر_عکاسی #عکس #عکس_نوشته
۱.۹k
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.