(دوست داشتنی) پارت 15
(دوست داشتنی) پارت 15
ا.ت: مراحمی یعنی راحت نیستی
تهیونگ: منظورم این نبود
ا.ت:خونم و دوست نداری
تهیونگ: چرا دوست دارم
خواستم بگم مزاحم نمیشم
ا.ت: گفتم که احساس کن خونه
خودته ایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ
تهیونگ: چیشد
رفتم دنبالش دیدم پتو ها
افتادن روش کنار زدمش
تهیونگ: خب مراقب باش(😂)
ا.ت: ببخشید(😊)
تهیونگ: وایسا ببینم این همون
زرافه نیست که بهت دادم
ا.ت: چرا خودشه
تهیونگ: هنوز داریش
ا.ت: آره که دارمش راستی
گفتی که دوباره اومدی دنبالم
بهت بدمش بیا بگیر الان
تهیونگ: نه
ا.ت: بهت قول دادم
تهیونگ: خب باشه قهوه
سرد شد برم بخورم
ا.ت: نوش جان
(داشتم قهوه رو میخوردم
اصلا مزه نمیداد احساس
میکردم شوره)
ا.ت:خوبه
تهیونگ: عالیه
(مجبور شدم تا آخر
بخورم و چیزی نگفتم)
ولی شکم درد گرفتم
و میرفتم دستشویی
ا.ت: اتفاقی افتاده
تهیونگ: نه خب من روی
مبل میخوابم
ا.ت: نه اگه میخوای بیا
رو تخت بخواب
تهیونگ: یعنی پیشه تو
زشته که
ا.ت: منظورم اینه من میرم
یه جای دیگه میخوابم چقدر
منحرفی
تهیونگ: نه بخواب منم همین
جا میخوابم شب بخیر
ا.ت: شب بخیر
#تهیونگ
#فیک
ا.ت: مراحمی یعنی راحت نیستی
تهیونگ: منظورم این نبود
ا.ت:خونم و دوست نداری
تهیونگ: چرا دوست دارم
خواستم بگم مزاحم نمیشم
ا.ت: گفتم که احساس کن خونه
خودته ایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ
تهیونگ: چیشد
رفتم دنبالش دیدم پتو ها
افتادن روش کنار زدمش
تهیونگ: خب مراقب باش(😂)
ا.ت: ببخشید(😊)
تهیونگ: وایسا ببینم این همون
زرافه نیست که بهت دادم
ا.ت: چرا خودشه
تهیونگ: هنوز داریش
ا.ت: آره که دارمش راستی
گفتی که دوباره اومدی دنبالم
بهت بدمش بیا بگیر الان
تهیونگ: نه
ا.ت: بهت قول دادم
تهیونگ: خب باشه قهوه
سرد شد برم بخورم
ا.ت: نوش جان
(داشتم قهوه رو میخوردم
اصلا مزه نمیداد احساس
میکردم شوره)
ا.ت:خوبه
تهیونگ: عالیه
(مجبور شدم تا آخر
بخورم و چیزی نگفتم)
ولی شکم درد گرفتم
و میرفتم دستشویی
ا.ت: اتفاقی افتاده
تهیونگ: نه خب من روی
مبل میخوابم
ا.ت: نه اگه میخوای بیا
رو تخت بخواب
تهیونگ: یعنی پیشه تو
زشته که
ا.ت: منظورم اینه من میرم
یه جای دیگه میخوابم چقدر
منحرفی
تهیونگ: نه بخواب منم همین
جا میخوابم شب بخیر
ا.ت: شب بخیر
#تهیونگ
#فیک
۱۲.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.