دلم برای دخترک درونم تنگ شده

دلم برایِ دخترکِ درونم تنگ شده ...
دخترکی که بایک لواشک و عروسک ، ذوق می کرد
یا دغدغه ی روزانه اش ، رنگِ لاکِ ناخن هایش بود
همان دخترکی که خنده هایش ؛ کودکانه و نگاهش ؛ دلنشین بود ،
دخترکی که معصومیتش را در راه رفتنش می شد تماشا کرد ...
گاهی دلم از قوی بودنم می گیرد ،
دلم میخواهد دوباره همان دخترک ظریفی باشم که با یک نگاه ، می شکست ، اما نه از درون !
صدای شکستنش را بغض می کرد ، و با اشک هایِ دانه دانه اش ، دل‌ِ دنیا را می لرزاند ...
قوی بودن ؛ همیشه هم خوب نیست !
دیدگاه ها (۳)

غم انگیزترین حالت این روزهایم این است که دلم می خواهد همه چی...

کاش فرشته ای هم بود و آدم ها را هر کجای زمانه که خسته می شدن...

‌می گذارم تا سرم را روی آن دوشی که نیستگریه خواهم کرد در گرم...

مادرم صبحی می‌گفت :موسم دلگیری‌ است من به او گفتم :زندگانی س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط