Part

#Part143
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

_ بشین میرسونمت!
اب دهنم رو قورت دادم و اروم گفتم
+ بزار تنها باشم
پوف کلافه ای کشید
_ هوا داره تاریک میشه ، فکر کن تاکسی گرفتی، عقب بشین ، میرسونمت دم در خونه بعد میرم
نمیدونم چم بود ولی اینو میدونم حوصله ی بحث با این مرد عجیب رو نداشتم.
مسخره بازی رو کنار گذاشتم و رفتم جلو نشستم
حرکت کردیم به سمت خونه
این ترافیک مزخرف تهران هم قوز بالا قوز شده بودمیخواستم هرچه زودتر از اینجا خلاص بشم و برسم خونه
_ شیرین؟
سرم رو بر گردوندم سمتش، لباش رو با زبونش خیس کرد
_ از من بدت نیاد، بغیر از تو هیچ دختر دیگه ای تو زندگیم نبوده و نیست، نمیخوام هم باشه، میدونم بد کردم میدونم تو خواب بودی ولی سخت بود ازت گذشتن، هرجوری میخوای عذابم بده ولی بذار کارام رو جبران کنم، تمام زندگیم تلاش کردم که بتونم خوشبختت کنم الان که به اون حد رسیدم نمیخوام این قضیه باعث این بشه که تورو نداشته باشم، شیرین تو هوس یه لحظه ای نیستی، آره درسته این کار رو کردم ولی اینو بدون چون مال خودم میدونمت این کار رو کردم، تو اینجوری فکر کن که این قضیه برامون پیش میومد چه الان چه چند سال دیگه!
نگاهی بهش انداختم و جوابی بهش ندادم ، فقط میخواستم برسم خونه
یک ربع بعد دم در خونه بودم که بدون خداحافظی از ماشین اومدم پایین و رفتم داخل خونه
اولین کاری که کردم با حرص همه ی لباسهام رو در آوردم و پرت کردم یه سمت و خودمو پرت کردم رو کاناپه
دیدگاه ها (۱)

#Part144#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 حالم خوب نبود اون ...

#Part145#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 _ چرا انقدر کلافه ...

#Part142#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 آخ که لعنت بر اون ...

#Part141#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 خجالت میکشیدم به س...

A girl from tomorrow(part12)

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط