کوک:ات حالت خوبه؟
کوک:ات حالت خوبه؟
ات:خوبم ممنونم بچها از همتون بنظرم برم یکم بخوابم برای امروز یکم خستم*لبخند فیک*
*آروم پاشد و رفت سمت اتاق درو بست و خوابید رو تخت آروم گریه میکرد که خوابش برد*
کوک:اتت.اتتت*تکون دادنش*
ات:بلههه*خواب آلود*
کوک:میخوایم بریم خرید پاشو .
ات:باشه.
ویو ات:
پاشدم رفتم جلو تخت دیدم صورتم پف کرده .یکم روتین پوستیمو انجام دادم یه تینت و ریمل زدم و لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون .
نامجون:آماده ای بریم ات؟
ات:اره بزن بریم*لبخند*
سوار ماشین شدیم و وارد فروشگاه شدیم همه حواسشون روی ما بود ما خریدامونو کردیم و سوار ماشین شدیم
جیهوپ:بچها یکباره بریم شامم بخوریم!
جین:منم نظرم مثبته
شوگا:نظر تو چیه ات؟
ات:اره ایده ی خوبیه بریم!
وارد رستوران شدیم
هرکدوم از اعضا یه غذایی سفارش دادن
گارسون:و شما خانم جوان چی میل دارین؟
ات:من پاستا میخورم.! ممنونم
گارسون لبخندی زد و رفت
اعضا داشتن راجب آهنگ جدیدی که قراره با تو بدن بیرون حرف میزدم تو ساکت بودی و سرت توی موبایل خودت بود
که غذارو آوردن شروع به خوردن غذا کردی و تموم شد با اعضا بلند شدین و رفتین تو ون کوک بغل تو بود آروم سمت موهات آمد و یه پر و از موهات کشید بیرون و لبخندی بهت زد
ویو کوک:
یه ربع میگذشت که تو ون بودیم .که......
ببخشید این مدت نبود حال روحیم ریده بود الان بهترم :)))
ات:خوبم ممنونم بچها از همتون بنظرم برم یکم بخوابم برای امروز یکم خستم*لبخند فیک*
*آروم پاشد و رفت سمت اتاق درو بست و خوابید رو تخت آروم گریه میکرد که خوابش برد*
کوک:اتت.اتتت*تکون دادنش*
ات:بلههه*خواب آلود*
کوک:میخوایم بریم خرید پاشو .
ات:باشه.
ویو ات:
پاشدم رفتم جلو تخت دیدم صورتم پف کرده .یکم روتین پوستیمو انجام دادم یه تینت و ریمل زدم و لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون .
نامجون:آماده ای بریم ات؟
ات:اره بزن بریم*لبخند*
سوار ماشین شدیم و وارد فروشگاه شدیم همه حواسشون روی ما بود ما خریدامونو کردیم و سوار ماشین شدیم
جیهوپ:بچها یکباره بریم شامم بخوریم!
جین:منم نظرم مثبته
شوگا:نظر تو چیه ات؟
ات:اره ایده ی خوبیه بریم!
وارد رستوران شدیم
هرکدوم از اعضا یه غذایی سفارش دادن
گارسون:و شما خانم جوان چی میل دارین؟
ات:من پاستا میخورم.! ممنونم
گارسون لبخندی زد و رفت
اعضا داشتن راجب آهنگ جدیدی که قراره با تو بدن بیرون حرف میزدم تو ساکت بودی و سرت توی موبایل خودت بود
که غذارو آوردن شروع به خوردن غذا کردی و تموم شد با اعضا بلند شدین و رفتین تو ون کوک بغل تو بود آروم سمت موهات آمد و یه پر و از موهات کشید بیرون و لبخندی بهت زد
ویو کوک:
یه ربع میگذشت که تو ون بودیم .که......
ببخشید این مدت نبود حال روحیم ریده بود الان بهترم :)))
۵.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.