پارت 3
پارت 3
_اه لعنتی تازه داشتم حرف می زدم مردک پروو
+ایششش برو بیرون مین زلزله
*اوکی ولی تموم شد
+یعنی فقط برای جدا کردن ما
*شاید سرنوشته جئون
+باشه برین یک ست کت و شلوار واسه جشن بگیر
*اوکی
ویو ا.ت
رفتم بیرون برای خرید ماسک و کلاه هم پوشیدم رفتم به بزرگترین پاساژ لندن یکم دقت کردم دیدم کوک و یکی دیگه هم هسته
توجه. هیچکس نه ا.ت و نه کوک رو دیده و ا.ت قراره به عنوان یک مهمان از طرف آقای پارک بیاد داخل جشن ولباس خوشگلی قراره بپوشه
تیپ ا.ت موقع جشن رو هم میزارم
رفتم داخل یک فروشگاه دیدم یک عالمه برگه داخل پوشه بود و چون پیاده آمده بودم جایی واسه گذاشتنش ن نداشتم اون جئون لعنتی و دوستش هم اینجان خداروشکر که من رو ندیدن ولی...
"بوم"
"کوک ویو"
داشتم راه میرفتیم و انتخاب میکردیم که یک دختر خوشگل و جذاب رفت داخل چشمای قشنگی داشت و تیپ خوشگلی و شیکی بود معلوم بود پولداره رفت داخل فروشگاه ما هم رفتیم آه توف تو این شانس ماسک و کلاه داره دیدم تو خودشه و حواسش به جلوش نیست منم یک دفعه رفتم تو فکر که خوردم بهش پوشه از دستش افتا و موهای مشکی قشنگش دور تا دورش ریخته شدن اههههه جئون چی میگی نکنه عاشق شدی؟؟ ولی خب اگه این عشق باشه من درگیرش شدم ولی باید بشناسمش و بدون کلاه و ماسک ببینمش
ازم معذرت خواهی کرد و پوشه رو برداشت و رفت
پایان ویو
ا.ت سریع رفت خونه و چند ساعت بعد به یک فروشگاه رفت و لباسی زیبا و باز
انتخاب کرد و پرو کرد و خرید و رفت به یک کافه یک اسپرسو سفارش داد و خورد
توجه اون لباس هایی که داخل پارت قبل بود رو موقع عملیات و دستگیری کوک میپوشه و برای معلوم نشدن اون لباس یک لباس دیگه میخره و بعدش عوض میکنه
_اه لعنتی تازه داشتم حرف می زدم مردک پروو
+ایششش برو بیرون مین زلزله
*اوکی ولی تموم شد
+یعنی فقط برای جدا کردن ما
*شاید سرنوشته جئون
+باشه برین یک ست کت و شلوار واسه جشن بگیر
*اوکی
ویو ا.ت
رفتم بیرون برای خرید ماسک و کلاه هم پوشیدم رفتم به بزرگترین پاساژ لندن یکم دقت کردم دیدم کوک و یکی دیگه هم هسته
توجه. هیچکس نه ا.ت و نه کوک رو دیده و ا.ت قراره به عنوان یک مهمان از طرف آقای پارک بیاد داخل جشن ولباس خوشگلی قراره بپوشه
تیپ ا.ت موقع جشن رو هم میزارم
رفتم داخل یک فروشگاه دیدم یک عالمه برگه داخل پوشه بود و چون پیاده آمده بودم جایی واسه گذاشتنش ن نداشتم اون جئون لعنتی و دوستش هم اینجان خداروشکر که من رو ندیدن ولی...
"بوم"
"کوک ویو"
داشتم راه میرفتیم و انتخاب میکردیم که یک دختر خوشگل و جذاب رفت داخل چشمای قشنگی داشت و تیپ خوشگلی و شیکی بود معلوم بود پولداره رفت داخل فروشگاه ما هم رفتیم آه توف تو این شانس ماسک و کلاه داره دیدم تو خودشه و حواسش به جلوش نیست منم یک دفعه رفتم تو فکر که خوردم بهش پوشه از دستش افتا و موهای مشکی قشنگش دور تا دورش ریخته شدن اههههه جئون چی میگی نکنه عاشق شدی؟؟ ولی خب اگه این عشق باشه من درگیرش شدم ولی باید بشناسمش و بدون کلاه و ماسک ببینمش
ازم معذرت خواهی کرد و پوشه رو برداشت و رفت
پایان ویو
ا.ت سریع رفت خونه و چند ساعت بعد به یک فروشگاه رفت و لباسی زیبا و باز
انتخاب کرد و پرو کرد و خرید و رفت به یک کافه یک اسپرسو سفارش داد و خورد
توجه اون لباس هایی که داخل پارت قبل بود رو موقع عملیات و دستگیری کوک میپوشه و برای معلوم نشدن اون لباس یک لباس دیگه میخره و بعدش عوض میکنه
۵.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.