fake j hope
fake j_hope
part*15
دینا گذاشتیم تو یه اتاقی و منتظر موندیم تا بهوش بیاد جیهوپم که تو شک بود نمیدونست چی بگه
ا.ت: چیشده
هوبی: اون میخواست منو بکشه
ا.ت: وایسا تا بهوش میاد اون میخواسته تورو بکشه و اثر انگشت ازت بگیره عمارت ماله خودش کنه
هوبی:واقعا فکر نمیکردم همچین ادمی باشه
ا.ت: تعجبه چطور بهش اعتماد کردی
هوبی: چرا اومدی کمکم
ا.ت: چی
هوبی: گفتم چرا کمکم کردی
ا.ت: میخواستی بمیری احمق
هوبی:ممنون
ا.ت: چی
هوبی: تشکر کردم که نجاتم دادی چون اگه تو نبودی معلوم نبود الان زنده بودم یانه
ترو خدا تشکر نکن من زود عاشق میشم نه نمیتونم مهربون نباش
🫀: لیا جون میخوام یکم تند تند بزنم
ا.ت: نه تروخدا
هوبی: چی
ا.ت: هیچی با تو نبودم
هوبی: به غیر از منو تو کسی اینجا نیست
ا.ت: ول کن بهوش اومد
دینا: کی هستی
ا.ت: فکر کنم تو باید بگی کی هستی
هوبی: دیناست دیگه
ا.ت: تو چیزی نگو
دینا: از جون من چی میخواید
ا.ت: فقط راستشو بگو برای کی کار میکنی
دینا: برای کسی کار نمیکنم فقط خودمو..
ا.ت: اون پسره دیگه
دینا: آره
ا.ت: خب کیه باهاش چه نسبتی داری
دینا: شوهرمه
ا.ت: بیا تحویل بگیر اینم عشقت میبینی
هوبی: ببخشید
ا.ت: خب چرا عمارت میخواستی
دینا: خواستیم خودمو شوهرم توش زندگی کنیم
ا.ت: خب چرا این عمارت
دینا: چون از قبلا با جیهوپ دوست بودم
ا.ت: بیا پسره داره زنگ میزنه بهش میگی که من پسره کشتم بیا داخل کمکم کن و کسی هم اینجا نیست
دینا: باشه
ا.ت: ببین اگه اینا نگفتی با همین اسلحه میکشمت
دینا: باشه الو عزیزم من این پسره کشتم بیا کمکم تا جمعش کنیم
😎: باشه عزیزم الان میام
ا.ت: خب الان میاد
هوبی: تو واقعا خیلی مافیای جذابی هستی
ا.ت: حرف نزن
🫀: لالالالای لالای لالای مافیای جذاب من
🧠: قلب ترو خدا یکم استراحت کن
😎: درو باز کن دینا
ا.ت: جیهوپ بیا دنبالم ببین میخوایم اینم بیهوش کنیم
هوبی: باشه
رفتیم درو باز کردیم اینم بیهوش کردیم
و دوتاشون انداختیم تو انباری
دینا: تروخداااا نرین مارو اینجا نزارین
ا.ت: من خستم میخوام برم بخوابم
هوبی: باشه برو بخواب
رفتم تو اتاقم خوابیدم
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
part*15
دینا گذاشتیم تو یه اتاقی و منتظر موندیم تا بهوش بیاد جیهوپم که تو شک بود نمیدونست چی بگه
ا.ت: چیشده
هوبی: اون میخواست منو بکشه
ا.ت: وایسا تا بهوش میاد اون میخواسته تورو بکشه و اثر انگشت ازت بگیره عمارت ماله خودش کنه
هوبی:واقعا فکر نمیکردم همچین ادمی باشه
ا.ت: تعجبه چطور بهش اعتماد کردی
هوبی: چرا اومدی کمکم
ا.ت: چی
هوبی: گفتم چرا کمکم کردی
ا.ت: میخواستی بمیری احمق
هوبی:ممنون
ا.ت: چی
هوبی: تشکر کردم که نجاتم دادی چون اگه تو نبودی معلوم نبود الان زنده بودم یانه
ترو خدا تشکر نکن من زود عاشق میشم نه نمیتونم مهربون نباش
🫀: لیا جون میخوام یکم تند تند بزنم
ا.ت: نه تروخدا
هوبی: چی
ا.ت: هیچی با تو نبودم
هوبی: به غیر از منو تو کسی اینجا نیست
ا.ت: ول کن بهوش اومد
دینا: کی هستی
ا.ت: فکر کنم تو باید بگی کی هستی
هوبی: دیناست دیگه
ا.ت: تو چیزی نگو
دینا: از جون من چی میخواید
ا.ت: فقط راستشو بگو برای کی کار میکنی
دینا: برای کسی کار نمیکنم فقط خودمو..
ا.ت: اون پسره دیگه
دینا: آره
ا.ت: خب کیه باهاش چه نسبتی داری
دینا: شوهرمه
ا.ت: بیا تحویل بگیر اینم عشقت میبینی
هوبی: ببخشید
ا.ت: خب چرا عمارت میخواستی
دینا: خواستیم خودمو شوهرم توش زندگی کنیم
ا.ت: خب چرا این عمارت
دینا: چون از قبلا با جیهوپ دوست بودم
ا.ت: بیا پسره داره زنگ میزنه بهش میگی که من پسره کشتم بیا داخل کمکم کن و کسی هم اینجا نیست
دینا: باشه
ا.ت: ببین اگه اینا نگفتی با همین اسلحه میکشمت
دینا: باشه الو عزیزم من این پسره کشتم بیا کمکم تا جمعش کنیم
😎: باشه عزیزم الان میام
ا.ت: خب الان میاد
هوبی: تو واقعا خیلی مافیای جذابی هستی
ا.ت: حرف نزن
🫀: لالالالای لالای لالای مافیای جذاب من
🧠: قلب ترو خدا یکم استراحت کن
😎: درو باز کن دینا
ا.ت: جیهوپ بیا دنبالم ببین میخوایم اینم بیهوش کنیم
هوبی: باشه
رفتیم درو باز کردیم اینم بیهوش کردیم
و دوتاشون انداختیم تو انباری
دینا: تروخداااا نرین مارو اینجا نزارین
ا.ت: من خستم میخوام برم بخوابم
هوبی: باشه برو بخواب
رفتم تو اتاقم خوابیدم
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
۱۰.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.